گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست

❈۱❈
به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست
مباد جانم بی‌غم اگر فدای تو نیست مباد چشمم روشن اگر سقای تو نیست
❈۲❈
وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است خراب باد وجودم اگر برای تو نیست
کدام حسن و جمالی که آن نه عکس تو است کدام شاه و امیری که او گدای تو نیست
❈۳❈
رضا مده که دلم کام دشمنان گردد ببین که کام دل من به جز رضای تو نیست
قضا نتانم کردن دمی که بی‌تو گذشت ولی چه چاره که مقدور جز قضای تو نیست
❈۴❈
دلا بباز تو جان را بر او چه می‌لرزی بر او ملرز فدا کن چه شد خدای تو نیست
ملرز بر خود تا بر تو دیگران لرزند به جان تو که تو را دشمنی ورای تو نیست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۴۸۰

تصاویر

کامنت ها

بیگانه
2018-03-15T22:31:02
به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست...
علیرضا بیگدلی
2022-10-21T14:53:11.0329173
سلام  به حق آنکه در این دل به جز ولای تو نیست  ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست  حق در اینجا ملاک ولایت است و این حق است که معلوم میکند چه کسی نسبت به دیگران ولایت دارد ولذا ولایت پذیری از غیر حق ولایت باطل است.هر چند دارای مقام و مرتبه ایی باشد