گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست چرا ز باد مکافات داد و بیدادست

❈۱❈
جهان و کار جهان سر به سر اگر بادست چرا ز باد مکافات داد و بیدادست
به باد و بود محمد نگر که چون باقیست ز بعد ششصد و پنجاه سخت بنیادست
❈۲❈
ز باد بولهب و جنس او نمی‌بینی که از برای فضیحت فسانه شان یادست
چنین ثبات و بقا باد را کجا باشد در این ثبات که قاف کمتر آحادست
❈۳❈
نبود باد دم عیسی و دعای عزیر عنایت ازلی بد که نور استادست
اگر چه باد سخن بگذرد سخن باقیست اگر چه باد صبا بگذرد چمن شادست
❈۴❈
ز بیم باد جهان همچو برگ می‌لرزد درون باد ندانی که تیغ پولادست
کهی بود که به جز باد در جهان نشناخت کهی کهی نکند ز آنک که نه فرهادست
❈۵❈
تو باخبر نشوی گر کنم بسی فریاد که از درون دلم موج‌های فریادست
اگر تو بحر ببینی و موج بر تو زند یقین شود که نه بادست ملک آبادست

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۴۹۱

تصاویر

کامنت ها

هنگامه حیدری
2015-02-11T16:38:32
در بیت پنجم می فرماید:نبود باد دم عیسی و دعای عزیرعنایت ازلی بد که نور استادستعزیر: نام پیغامبری که در احیاء موتی شک کرد و خدای جان او و خرش بستد و پس از صد سال از نو زنده کرد و هنوز میوه های چیده ٔ او تازه مانده بود. و یهود او را پسر خدای گفتندی .
هنگامه حیدری
2015-02-11T17:59:54
بیت پنجم لطفا به این شکل اصلاح شود:نبود باد دم عیسی و دعای عزیرعنایت ازلی بد که نور استادستعزیر: نام پیغامبری که در احیاء موتی شک کرد و خدای جان او و خرش بستد و پس از صد سال از نو زنده کرد و هنوز میوه های چیده ٔ او تازه مانده بود. و یهود او را پسر خدای گفتندی