گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا بر من خسته کرده‌ای روی گران چرا چرا

❈۱❈
ای بگرفته از وفا گوشه کران چرا چرا بر من خسته کرده‌ای روی گران چرا چرا
بر دل من که جای تست کارگه وفای تست هر نفسی همی‌زنی زخم سنان چرا چرا
❈۲❈
گوهر نو به گوهری برد سبق ز مشتری جان و جهان همی‌بری جان و جهان چرا چرا
چشمه خضر و کوثری ز آب حیات خوشتری ز آتش هجر تو منم خشک دهان چرا چرا
❈۳❈
مهر تو جان نهان بود مهر تو بی‌نشان بود در دل من ز بهر تو نقش و نشان چرا چرا
گفت که جان جان منم دیدن جان طمع مکن ای بنموده روی تو صورت جان چرا چرا
❈۴❈
ای تو به نور مستقل وی ز تو اختران خجل بس دودلی میان دل ز ابر گمان چرا چرا

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۵۰

تصاویر

کامنت ها

سپیده
2019-05-28T01:44:10
در دل من ز مهر تو" یا "در دل من ز بهر تو" همایون نوشته مهر ولی در متن در شعر نوشته شده بهر. البته من فکر میکنم"ز مهر تو" درست باشه
همایون
2018-04-17T21:18:55
جان بی‌ صورت است و تنها چیزی که صورت ندارد جان است هر چیز دیگری نا گزیر از داشتن صورت است و هر محتوی‌ای نیازمند فرم و صورت استجان از طریق دل به صورت وصل می‌‌شود و کار دل یا وفا است و یا دو دلی و گمان و تردید در حقیقت می‌‌توان گفت جان هم صورت است و هم محتوی ولی هر دو از جنس جان ا‌ند یعنی‌ دو جان با هم کار می‌‌کنند مانند دو خورشید که به دور هم می‌‌چرخند و هر کدام نور مستقل خوش را دارندصحبت از دو جان است که نیروی گرانش عشق پدید می‌‌آورند و جان جان پدید می‌‌آید که جلال دین آنرا جان و جهان می‌‌نامد جانی که همه چیز است و در عین حال جهان استای به گرفته از وفا گوشه، کران چرا چراحل یکی‌ از این جان‌ها از وفا فاصله گرفته است و کنار کشیده است و نا پدید شده است و شکایت دیگری را موجب گردیده استکه کارگاه او را تعطیل کرده است و دل او را با زخم دوری جریحه دار می‌‌کند و می‌‌گوید که:ای جان، مهر تو پنهان شده است و نشانی از مهر تو پیدا نیست ولی در دل من نقش و نشان فراوانی هنوز از مهر تو بر جای است، چرا این گونه است در دل من ز مهر تو نقش و نشان چرا چرااین ویژگی‌ خاص عرفان و فرهنگ جلالی است که ارتباط انسان را با انسان به اوج می‌‌رساند که، کند هم جنس با هم جنس پرواز جلال دین این راه را تا به اخر پیموده است با همراهی شمس که اگر او نمی بود چنین فرهنگی‌ هم نمی بودبرای همین است که جان جان در او حضور دارد و جواب او را می‌‌دهد و اینگونه است که غزل، پیدا می‌‌شود که زبان عشق است یعنی‌ گفتگوی دو دوست از زبان یکی‌، زیرا این جان دیگر جان منفرد و ضعیف نیست بلکه کیفیت نوی یافته است که مانند گوهر نو از همه پیشی‌ گرفته است جان جان صورت ندارد و دیدنی نیست و حضور ظاهری شمس دیگر ضرورتی ندارد و جای هیچ دو دلی نیست حتی تو هم نیازی به صورت نداری زیرا جان تو جان منفردی نیست که نیازمند صورتک برای دیده شدن در اجتماع باشد و کسانی‌ تو را بنام و نشان خاصی‌ ببینند و شناسایی کنند آن هم از ظن و گمان خویشاین فرهنگ نیازمند تکرار نیست همین که یک بار روی داده است می‌‌تواند جاری گردد و شامل حال همه شود و در جان ما هم جریان یابد و اینگونه جلال دین جاودانه می‌‌شود و انسان جاودانه می‌‌شود و جهان می‌‌گردد
علیرضا زرین آرا
2022-02-26T08:08:23.586075
این غزل را چه کسی در آواز ایرانی خوانده است - شما میتوانید غزل شماره 50مولانا را با اجرای آقای علیرضا قربانی و آلیم قاسم اف که در دستگاه نوا و درفستیوال قونیه اجرا شده است از سایت آپارات بصورت تصویری ملاحظه فرمایید. نشانی در زیر آمده است. پیوند به وبگاه بیرونی  
,,شاهرخ کاظمی
2022-10-11T15:02:22.5302176
سلام یک مثل من می, زنم قلب انسان در شبانه روز صد, هزار بار می زند درهر دقیقه 5 لیتر خون پمب, می کند ولی, یک متخصص قلب, فقط, می تواند, بگوید, در, باره قلب, خیلی نمی, داند, عظمت علمی مسئله مورد, نظر است ولی, ما مردم عادی, هم چیزی  در باره قلب نمی دانیم ولی همه حکیم هستیم چون به منظمی, قلب, ما کار  می, کند, کی, این کار, را می کند یک هوشیاری, که کل عالم هستس را می,, چرخاند, پس, اصل ما ان هوشیاری یا جان یا زندگی, است. یا خداوند پس, ما ب القوه امتداد, خداوند هستیم به فعل در آوردنش باید, روی خودمان کار کنیم وبه صفات خداوند, مزیین بشویم آنموقع دلمان باز بازتر می شود, ومرکز, عدم پیدا می کنیم شاید, یک لحظه به خداوند زنده شویم
,,شاهرخ کاظمی
2022-10-11T15:07:39.3599351
وجز عرفان انسان راهی نداره تمام مکافات زندگی, مادی حذف خداوتد, از زندگی, است وانسان ذهنی به سمت نابودی خودش, وتمام زمین پیش میره مولوی یک فیلسوف حکیم وعارف بود, وتقلید از, او عین وارستگی وسعادت است
آینهٔ صفا
2023-01-18T16:14:44.5651602
Why O’ Why, are you abandoning fidelity? Frowning upon a weary like I, Why O’ Why?   Upon my heart, your abode, the caldron of your fidelity At each breath, piercing spears Why O’ Why?   This new fortune, has surpassed Jupiter in fortune O’ soul and the world, seizing my soul and my world Why O’ Why?   You are the fountain of Youth and Eden, better than Life’s Nectar By the fire of your separation, I am parched Why O’ Why?   Your Love’s latent within the soul, Your seal is traceless Yet, many marks and images of you, are in my heart Why O’ Why?   She said, “I am the Soul of the Soul. Desire not, to see the Soul.” But since your face is showing the image of the Soul, Why O’ Why?   Since, you are the Eternal Light, abashment of the stars Such doubt in my heart, due to the clouds of suspicion Why O’ Why?
کنعان متین
2023-06-28T22:06:05.1062018
گوشِ کران یا گوشه کران. گوشه کران منظور چیست؟    بس دودلی  میان دل  زابر گمان . راهم توضیح دهید. لطفا. سپاس.
بهار مینا
2023-07-15T16:38:45.3437641
شاید با به کار بردن علایم سجاوندی، بتوانید این مصراع را بهتر بخوانید. ای بگرفته از وفا گوشه، کران چرا چرا
کنعان متین
2023-09-01T22:07:02.8013782
۱- ای بگرفته از وفا ، گوشه کران ، چرا چرا ؟  ۲- ای بگرفته، ازوفاگوشه ، کران ، چراچرا؟ ۳- ای بگرفته از وفا ، گوش کران ، چرا چرا؟  علائم سجاوندی را هر جا قرار بدهیم باز معنایی پیدا نمیکنیم. عجیبه‌!!!! 
رازق
2023-11-14T20:42:20.337575
ترجمه‌ی ترکی از عبدالباقی گلپینارلی A vefaya kulak asmayan, neden böyle yapıyorsun, nedenBu yorguna yüzünü asmışsın; neden, neden Her solukta, senin yerin yurdun olan, senin vefa tezgâhınKesilen gönlümü mızrakla yaralıyorsun; neden, neden İncin, kuyumcuda müşteriden ödülü aldıCanı da götürüp gidiyorsun, cihanı da; canı da, cihanı da; fakat neden, neden Hızır’ın kaynağısın, Kevser’sin, abıhayattan da güzelsinSenin ayrılık ateşinle ağzı, dudağı, dili damağı kupkuru olan benim ancak; neden neden Senin kahrın can gibi gizlidir, mührünün izi yokturFakat gönlümde senin için bu izler neden, neden Dedi ki: Cana can benim, canı görmeyi ummaFakat yüzün canın şeklini gösteriyor; neden, neden A başlı başına ışık olan, yıldızlar bile seni görüp utanıyorlar kendilerindenPeki, böyleyken gene de şüphe bulutuyla örtülüp gönülde ikiyüzlülüğün peydahlanması neden, neden
رازق
2023-11-14T20:45:34.8267876
گوشه گرفتن یعنی گوشه‌گیر شدن کران گرفتن یعنی فاصله گرفتن هر دو به یک معنی هستند بازنویسی مصرع: ای کسی که از وفا هم گوشه گرفته‌ای و هم کران گرفته‌ای، چرا چنین می‌کنی؟ معنی مصرع: ای کسی که بی‌وفایی پیشه کرده‌ای، چرا با من چنین می‌کنی؟