مولانا:امشب از چشم و مغز خواب گریخت دید دل را چنین خراب گریخت
❈۱❈
امشب از چشم و مغز خواب گریخت
دید دل را چنین خراب گریخت
خواب دل را خراب دید و یباب
بی نمک بود از این کباب گریخت
❈۲❈
خواب مسکین به زیر پنجه عشق
زخمها خورد وز اضطراب گریخت
عشق همچون نهنگ لب بگشاد
خواب چون ماهی اندر آب گریخت
❈۳❈
خواب چون دید خصم بیزنهار
مول مولی بزد شتاب گریخت
ماه ما شب برآمد و این خواب
همچو سایه ز آفتاب گریخت
❈۴❈
خواب چون دید دولت بیدار
همچو گنجشک از عقاب گریخت
شکرلله همای بازآمد
چونک باز آمد این غراب گریخت
❈۵❈
عشق از خواب یک سؤالی کرد
چون فروماند از جواب گریخت
خواب میبست شش جهت را در
چون خدا کرد فتح باب گریخت
❈۶❈
شمس تبریز از خیالت خواب
چون خطاییست کز صواب گریخت
کامنت ها