گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:خانه دل باز کبوتر گرفت مشغله و بقر بقو درگرفت

❈۱❈
خانه دل باز کبوتر گرفت مشغله و بقر بقو درگرفت
غلغل مستان چو به گردون رسید کرکس زرین فلک پر گرفت
❈۲❈
بوطربون گشت مه و مشتری زهره مطرب طرب از سر گرفت
خالق ارواح ز آب و ز گل آینه‌ای کرد و برابر گرفت
❈۳❈
ز آینه صد نقش شد و هر یکی آنچ مر او راست میسر گرفت
هر که دلی داشت به پایش فتاد هر که سر او سر منبر گرفت
❈۴❈
خرمن ارواح نهایت نداشت مورچه‌ای چیز محقر گرفت
گر ز تو پر گشت جهان همچو برف نیست شوی چون تف خود درگرفت
❈۵❈
نیست شو ای برف و همه خاک شو بنگر کاین خاک چه زیور گرفت
خاک به تدریج بدان جا رسید کز فر او هر دو جهان فر گرفت
❈۶❈
بس که زبان این دم معزول شد بس که جهان جان سخنور گرفت

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۵۱۵

تصاویر

کامنت ها

هنگامه حیدری
2015-12-07T09:45:00
در بیت هشتم به جای خود، خور صحیح است:گر ز تو پُر گشت جهان همچو برفنیست شوی چون تف خور درگرفت
Wow boy
2016-07-22T00:24:23
The creator of souls built a mirror from mud and soil and took it front himself
شاپرک
2019-01-06T10:38:54
منظور اینه که بنگر به شگفتی خلقت که خالق آینه ای از گل و لجن ساخته( خلقت انسان) و آنرا روبروی خود گرفته حال اگر انسان گل و لجن و حیوانیت خویش را از آینه بزداید و روح خود را بپرورد صفات خداوند در او متجلی میشود و بازتاب پیدا میکند.گل ترکیب آب و خاک است و اگر خاک را از آن جدا کنیم آب میماند( و جعلنا من الما کل شی حی) وقتی آب بماند همچون آینه زلال و شفاف و بازتاب دهنده می شود