گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای بی‌وفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد قهر خدا باشد که بر لطف خدا عاشق نشد

❈۱❈
ای بی‌وفا جانی که او بر ذوالوفا عاشق نشد قهر خدا باشد که بر لطف خدا عاشق نشد
چون کرد بر عالم گذر سلطان ما زاغ البصر نقشی بدید آخر که او بر نقش‌ها عاشق نشد
❈۲❈
جانی کجا باشد که او بر اصل جان مفتون نشد آهن کجا باشد که بر آهن ربا عاشق نشد
من بر در این شهر دی بشنیدم از جمع پری خانه ش بده بادا که او بر شهر ما عاشق نشد
❈۳❈
ای وای آن ماهی که او پیوسته بر خشکی فتد ای وای آن مسی که او بر کیمیا عاشق نشد
بسته بود راه اجل نبود خلاصش معتجل هم عیش را لایق نبد هم مرگ را عاشق نشد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۵۲۳

تصاویر

کامنت ها

رضا حمید
2016-04-02T21:40:34
زاغ در لغت به معنای منحرف شدن است،[1] و طغی یعنی سر پیچی کردن.[2] برای روشن شدن این معنا که پیامبر اسلام (ص) در موقع دیدن آیت کبرای الاهی دیدگانش منحرف نشد و سرپیچی نکرد،[3] لازم است که این دیدار نبی اکرم را با دیدار موسی (ع) در تجلی کوه طور مقایسه کنیم. عرفای بزرگ نیز از همین نگاه به تفسیر این آیه پرداخته اند. وقتی در عالم ظاهر دیدگان آدمی با نوری بسیار شدید و خیره کننده مواجه شود، یا کور خواهد شد یا از نگاه کردن خواهد گریخت تا نابود نشود. خیره شدن دقیقاً همان معنای "زاغ" است وقتی در مورد نگاه به کار رود، و "طغی" در این جا به معنای سرپیچی از دیدن است. همچنان که موسی (ع) موقع مواجه شدن با نور تجلی، تحمل باقی ماندن را نداشت و بی هوش شد؛ چرا که به گفته عرفا در عین فنای از صفات، از ذات خود فانی نشده بود تا بعد از فنا، بقای الاهی یافته و تحمل تجلی را داشته باشد. همان تجلی که کوه را متلاشی کرد و موسی (ع) تحمل آن را نداشت ولی نبی اکرم در معراج آن را متحمل شد؛ چرا که ذات خود او از نورانیت برتری برخوردار بود.[4] [1] لسان العرب، ج ‏8، ص 432.[2] فرهنگ أبجدی عربی-فارسی، ص90.[3] «وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْری‏ عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهی‏ عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوی‏ إِذْ یَغْشَی السِّدْرَةَ ما یَغْشی‏ ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی‏ لَقَدْ رَأی‏ مِنْ آیاتِ رَبِّهِ الْکُبْری‏» ؛ و به تحقیق او را در نزول دیگری هم دید، نزد سدرة المنتهی که جنّة المأوی هم نزدیک آن است‏، آن گاه که سدرة المنتهی را نوری خیره کننده پوشانده بود، دیدگان او خیره نشد و سرپیچی نکرد و از بزرگ ترین آیات پروردگار خود را به عیان دید»، النجم، 14-18.[4]در این مورد مراجعه شود به: تفسیر ابن عربی، ج 2، ص 10، دار احیاء التراث العربی‏.
javad mahmoud
2010-09-04T02:07:16
سلام ، در بیت دوم،مصرع اول باید که:ما زاغ البصر ‎' "صحیح باشد (سوره نجم،قران)---پاسخ: با تشکر، «صبر» با «بصر» جایگزین شد.
کاف دال
2019-02-03T05:22:49
دوست عزیز آقای اریب آغا، این شعر ازحضرت مولانا نمیباشد زیرا که او همواره به «خموش» و یا «شمس تبریزی» تخلص میکرده است، نه رومی! من این شعر را اولین بار از شادروان نصرت فتحعلی خان شنیدم