گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن کیست آن آن کیست آن کو سینه را غمگین کند چون پیش او زاری کنی تلخ تو را شیرین کند

❈۱❈
آن کیست آن آن کیست آن کو سینه را غمگین کند چون پیش او زاری کنی تلخ تو را شیرین کند
اول نماید مار کر آخر بود گنج گهر شیرین شهی کاین تلخ را در دم نکوآیین کند
❈۲❈
دیوی بود حورش کند ماتم بود سورش کند وان کور مادرزاد را دانا و عالم بین کند
تاریک را روشن کند وان خار را گلشن کند خار از کفت بیرون کشد وز گل تو را بالین کند
❈۳❈
بهر خلیل خویشتن آتش دهد افروختن وان آتش نمرود را اشکوفه و نسرین کند
روشن کن استارگان چاره گر بیچارگان بر بنده او احسان کند هم بند را تحسین کند
❈۴❈
جمله گناه مجرمان چون برگ دی ریزان کند در گوش بدگویان خود عذر گنه تلقین کند
گوید بگو یا ذا الوفا اغفر لذنب قد هفا چون بنده آید در دعا او در نهان آمین کند
❈۵❈
آمین او آنست کو اندر دعا ذوقش دهد او را برون و اندرون شیرین و خوش چون تین کند
ذوقست کاندر نیک و بد در دست و پا قوت دهد کاین ذوق زور رستمان جفت تن مسکین کند
❈۶❈
با ذوق مسکین رستمی بی‌ذوق رستم پرغمی گر ذوق نبود یار جان جان را چه باتمکین کند
دل را فرستادم به گه کو تیز داند رفت ره تا سوی تبریز وفا اوصاف شمس الدین کند

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۵۲۸

تصاویر

کامنت ها

محسن سالاری
2014-10-07T20:17:14
بیت ششم، مصرع دوم فکر می‌کنم به جای «بند»، «بنده» صحیح باشد.همینطور در بیت آخر به جای «به گه»، «پـگــَه» (صورت دیگر «پگاه»‌) صحیح است.
همایون
2019-04-20T22:53:42
موضوع این غزل "ذوق" است حس عجیبی‌ در انسان که اگر به چشایی و چشیدن و بوییدن خلاصه شود بر مبنای مفهوم عربی‌ آن، در حیوانات هم هست، برای انتخاب غذا و زنده ماندنولی در انسان چشمه آرزو و آرزومندی است، آرزو با نیاز فرق اساسی‌ دارد، حیوانات آرزو ندارند بلکه دارای نیازند، ازینرو ذوق است که انسان را از حیوان جدا می‌‌کند و تو را به دنبال آرزو و دعا و غم خودت می‌‌برد و نیروی تو را صد چندان می‌‌کند تا کار‌های بسیار بزرگ را سامان دهی، سوال این است که این ذوق را چه کسی‌ در انسان پدید می‌‌آورد و فعال می‌‌کند، بر اساس تجربه هر کسی‌ می‌‌تواند متفاوت باشد ولی تجربه جلال دین می‌‌گوید این دوست است و دوستی‌ او با شمس این ذوق را در او بیدار کرده است، و دوستی‌ ما با جلال دین هم به ما ذوق می‌‌بخشد
امپرور
2017-12-17T12:46:06
منم اول مثل شما فکر میکرد ولی همون«روشن کنِ استارگان» درسته یعنی کسی که به ستاره ها روشنی می بخشه
همایون
2018-01-12T03:55:05
راز بزرگ اینجا نهفته است اما بنام اوصاف شمس دین سر پوش بر آن گذاشته می‌‌شوددل‌ جلال دین چشمه ذوق است و به همه ذوق می‌‌دهدو ذوق کیمیا گرا است و مس‌ را طلا می‌‌کند عارف که بر انگیزاننده ذوق است از راه پنهان بسیاری کار‌ها صورت می‌‌دهداز راه لطافت نه از راه زور و سختی از راه دل‌ به همه چیز راه هست و ارتباط است دل‌‌ها گوش به فرمان دل‌ تیز رو هستند دل‌ جلال دین از این گونه است که سینه را غمگین می‌‌کند یعنی‌ عاشق می‌‌سازد اینجا غم به معنی‌ آرزو مندی است دل‌‌های عاشق آرزو‌های نیکو کنید تا دنیا پر گل و نسرین شود چون دل‌ جلال دین با ماست
غلامرضا تالانه
2017-11-01T19:50:34
فکر کنم در بیت ششم روشن کند استارگان...صحیح تر از روشن کن استارگان.... باشد
وفایی
2017-02-19T01:23:55
من نمی دانم چرا دوستان اصرار دارند سرخود در اشعار قدیمی دست ببرند و کلمات قدیمی را به کلمات جدید تبدیل کنند ! بگه و بگاه شکل قدیمی پگه و پگاه هستند . در حقیقت شکل صحیح کلمه پگاه هستند . بگاه یا به گاه متضاد بیگاه است . بگاه یعنی به وقت ، به موقع . و همچنین یعنی صبح زود ، هنگام فجر ( فرهنگ معین جلد اول ) خود مولانا وقتی قلم در دست داشته و این شعر را می نوشته با ب نوشته نه با پ . چون اولا در زمان مولانا اینطور رایج بوده و ثانیا اصلا بگاه درست تر از پگاه است .
mehdi shiraz
2018-10-22T10:34:49
آن کیست آن آن کیست آن کو سینه را غمگین کند اول که آن کیست:او کیست یعنی خدا کیست!؟ صاحب صاحب خدای او کیست؟ وقانون دایره وچرخش درجهان را میرساندومیگوید اگر رسیدی چه هاتوان کنی!؟