گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:خامی سوی پالیز جان آمد که تا خربز خورد دیدی تو یا خود دید کس کاندر جهان خر بز خورد

❈۱❈
خامی سوی پالیز جان آمد که تا خربز خورد دیدی تو یا خود دید کس کاندر جهان خر بز خورد
ترونده پالیز جان هر گاو و خر را کی رسد زان میوه‌های نادره زیرک دل و گربز خورد
❈۲❈
آن کس که در مغرب بود یابد خورش از اندلس وان کس که در مشرق بود او نعمت هرمز خورد
چون خدمت قیصر کند او راتبه قیصر خورد چون چاکر اربز بود از مطبخ اربز خورد
❈۳❈
آن کو به غصب و دزدیی آهنگ پالیزی کند از داد و داور عاقبت اشکنجه‌های غز خورد
ترک آن بود کز بیم او دیه از خراج ایمن بود ترک آن نباشد کز طمع سیلی هر قنسز خورد
❈۴❈
وان عقل پرمغزی که او در نوبهاری دررسد از پوست‌ها فارغ شود کی غصه قندز خورد
صفراییی کز طبع بد از نار شیرین می‌رمد نار ترش خواهد ولی آن به که نار مز خورد
❈۵❈
خامش نخواهد خورد خود این راح‌های روح را آن کس که از جوع البقر ده مرده ماش و رز خورد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۵۲۹

تصاویر

کامنت ها

روزبه
2016-08-30T17:58:32
دوستان باید با توجه به معتی نظر بدن ، غز مطلقا با معنای غارت و غارتگری داخل ابیات قید نشده و دقیقا معنای متفاوتی رو میرسونن ابیات
محسن خ
2014-02-09T00:06:25
معنای برخی کلمات دشوار:پالیز: فالیز. جالیز. باغ . بوستان . گلستانخَربُز: مخفف خربزه تَروَندَه: میوه ٔ نورس و نوباوهگُربُز: زیرک . دانا.راتبه: 1 - ( صفت ) دایم برقرار. 2 - ( اسم ) وظیفه مستمری راتبه مواجب جمع رواتب .اشکنجه‌: شکنجه. عذابغُز: صنفی از ترکان غارتگر بوده اند که در زمان سلطان سنجر قوت گرفتنددیه: ده قنسز: ؟قُندُز: احیاناً بدین معناست: پوستی که سلاطین پوشند و کلاه نیز سازند گویند پوست همان جانور است .مُز: ترش و شیرین . آنچه که طعمش بین ترش و شیرین باشد.راح: نشاط، شادمانیجوع البقر: آنست که شکم سیر ولی اعضاء گرسنه باشد./ بیماریی که در شخص پدید آید و وی هر چه بخورد همچنان گرسنه بماند.
علی
2019-12-29T14:49:57
در پاسخ به دوست بزرگوارمون هیشکی؛اسرار مورد نظر شما از همین حواشی و زحمت های نکته بینی دوستان به دست میاد
همایون
2017-11-22T23:06:24
آن کس که در مغرب بود یابد خورش از اندلسوان کس که در مشرق بود او نعمت هرمز خورددر این بیت اندیشه اشراقی و نور و لطافت هستی‌ به ایران و هرمز نخستین خدای ایران مربوط میشودو اندیشه غربی و ارسطویی که رو به ماده و جهان واقع می‌‌آورد در برابر آن‌ قرار می‌‌گیرد که محل رشد و بار آوری آن اندلس بود
وفایی
2017-02-19T00:55:42
بیت اولش خیلی کمدی بود . ممنون مولوی جان کلی خندیدم .
هیشکی
2018-03-14T18:42:39
بسم اللهدریغ از چار سطر حاشیه در شرح اسرار. چشم بامید کشف رموز به حاشیه نگاه میکنه نه تصحیحات ملالغتیون و افاضات ملالغتیات! پاک کنید این نوشته ها رو.
مهران دربندی
2022-05-08T17:06:04.5211368
 قنسز  در زبان ترکی به صورت قانسز یا قانسیز  به معنی  بی وجدان، ظالم و همینطور نترس آمده. در لغت نامه دهخدا نتوانستم مدخل مربوط را بیابم و مجبورم به یک شعر ترکی استناد کنم: ویجدانسیز آه ویجدانسیز اورییمدن ووران قانسیز بو ووردوغون یارالاردان یاشاماق چوخ امکانسیز ترجمه: بی وجدان ای بی وجدان، ای  ظالمی که به قلبم ضربه زدی این زخمهایی که زدی زندگی را بسیار نا ممکن می کند
مهران دربندی
2023-07-25T08:21:07.0632569
غز ها  و  یا اوغوز ها  اسم اتحادیه طایفه ای بزرگی از ترکان بوده که  اجداد بسیاری از ترکانی هستند که بعد از سلجوقیان به ایران و آناتولی و کلا خاورمیانه آمده‌اند. مولانا در این شعر آنها را به نوعی وسیله عدل داور یعنی پروردگار میشمارد که برای تنبیه ظالمان آمده اند. بیت بعدی این معنی را واضح تر میگوید که ترک  واقعی مجری عدل است و ده را از خراج دادن آزاد می کند. این به احتمال بسیار زیاد اشاره به ماحرای دعوت از سلیمان شاه  برای بدست گرفتن حکومت در انتاکیه بوده که اکثریت مردم آن غیر مسلمان بودند و بایستی خراج میدادند ولی با  آمدن سلیمان شاه از خراج دادن رهایی یافتند.