مولانا:بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد دو چشم او به جادویی دو چشم چرخ بردوزد
❈۱❈
بتی کو زهره و مه را همه شب شیوه آموزد
دو چشم او به جادویی دو چشم چرخ بردوزد
شما دلها نگه دارید مسلمانان که من باری
چنان آمیختم با او که دل با من نیامیزد
❈۲❈
نخست از عشق او زادم به آخر دل بدو دادم
چو میوه زاید از شاخی از آن شاخ اندرآویزد
ز سایه خود گریزانم که نور از سایه پنهانست
قرارش از کجا باشد کسی کز سایه بگریزد
❈۳❈
سر زلفش همیگوید صلا زوتر رسن بازی
رخ شمعش همیگوید کجا پروانه تا سوزد
برای این رسن بازی دلاور باش و چنبر شو
درافکن خویش در آتش چو شمع او برافروزد
❈۴❈
چو ذوق سوختن دیدی دگر نشکیبی از آتش
اگر آب حیات آید تو را ز آتش نینگیزد
کامنت ها