مولانا:دل من چون صدف باشد خیال دوست در باشد کنون من هم نمیگنجم کز او این خانه پر باشد
❈۱❈
دل من چون صدف باشد خیال دوست در باشد
کنون من هم نمیگنجم کز او این خانه پر باشد
ز شیرینی حدیثش شب شکافیدست جان را لب
عجب دارم که میگوید حدیث حق مر باشد
❈۲❈
غذاها از برون آید غذای عاشق از باطن
برآرد از خود و خاید که عاق چون شتر باشد
سبک رو همچو پریان شو ز جسم خویش عریان شو
مسلم نیست عریانی مر آن کس را که عر باشد
❈۳❈
صلاح الدین به صید آمد همه شیران بود صیدش
غلام او کسی باشد که از دو کون حر باشد
کامنت ها