گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد مرا مطرب چنان باید که زهره پیش او میرد

❈۱❈
مرا دلبر چنان باید که جان فتراک او گیرد مرا مطرب چنان باید که زهره پیش او میرد
یکی پیمانه‌ای دارم که بر دریا همی‌خندد دل دیوانه‌ای دارم که بند و پند نپذیرد
❈۲❈
خداوندا تو می‌دانی که جانم از تو نشکیبد ازیرا هیچ ماهی را دمی از آب نگزیرد
زهی هستی که تو داری زهی مستی که من دارم تو را هستی همی‌زیبد مرا مستی همی‌زیبد
❈۳❈
هلا بس کن هلا بس کن که این عشقی که بگزیدی نشاطی می‌دهد بی‌غم قبولی می‌کند بی‌رد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۵۸۵

تصاویر

کامنت ها

آینۀ صفا
2021-06-26T15:18:37.0287277
My beloved must be so that the soul grabs unto her saddle My minstrel must be so that Venus perishes alongside her    A chalice have I that ridicules the sea A crazed heart have I that evades all tape and tip   O creator thou knowest never my soul suffers from thee For no fish ever from water seeks remedy   Huzza to the existence of thine Huzza to the drunkenness of mine For thee existence adorns for me drunkenness adorns   Hush and halt [Rumi] for this Love you’ve chosen Grants a delight free of woe Approves all with no veto