مولانا:صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد اگر تلبیس نو دارد همانست او که پار آمد
❈۱❈
صلا رندان دگرباره که آن شاه قمار آمد
اگر تلبیس نو دارد همانست او که پار آمد
ز رندان کیست این کاره که پیش شاه خون خواره
میان بندد دگرباره که اینک وقت کار آمد
❈۲❈
بیا ساقی سبک دستم که من باری میان بستم
به جان تو که تا هستم مرا عشق اختیار آمد
چو گلزار تو را دیدم چو خار و گل بروییدم
چو خارم سوخت در عشقت گلم بر تو نثار آمد
❈۳❈
پیاپی فتنه انگیزی ز فتنه بازنگریزی
ولیک این بار دانستم که یار من عیار آمد
اگر بر رو زند یارم رخی دیگر به پیش آرم
ازیرا رنگ رخسارم ز دستش آبدار آمد
❈۴❈
تویی شاها و دیرینه مقام تست این سینه
نمیگویی کجا بودی که جان بیتو نزار آمد
شهم گوید در این دشتم تو پنداری که گم گشتم
نمیدانی که صبر من غلاف ذوالفقار آمد
❈۵❈
مرا برید و خون آمد غزل پرخون برون آمد
برید از من صلاح الدین به سوی آن دیار آمد
کامنت ها