گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:برون شو ای غم از سینه که لطف یار می‌آید تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می‌آید

❈۱❈
برون شو ای غم از سینه که لطف یار می‌آید تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می‌آید
نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او مرا از فرط عشق او ز شادی عار می‌آید
❈۲❈
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می‌آید
برو ای شکر کاین نعمت ز حد شکر بیرون شد نخواهم صبر گر چه او گهی هم کار می‌آید
❈۳❈
روید ای جمله صورت‌ها که صورت‌های نو آمد علم هاتان نگون گردد که آن بسیار می‌آید
در و دیوار این سینه همی‌درد ز انبوهی که اندر در نمی‌گنجد پس از دیوار می‌آید

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۵۹۳

تصاویر

کامنت ها

حامد غفوری
2015-02-01T16:12:05
برون شو ای غم از سینه که لطف یار می‌آیدتو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می‌آیدنگویم یار را شادی که از شادی گذشت است اومرا از فرط عشق او، ز شادی عار می‌آیدمسلمانان، مسلمانان، مسلمانی ز سر گیریدکه کفر از شرم یار من، مسلمان وار می‌آیدبرو ای شکر کاین نعمت، ز حد شکر بیرون شدنخواهم صبر گر چه او گهی هم کار می‌آیدچه نور است این، چه تاب است این، چه ماه و آفتاب است اینمگر آن یار خلوت جو، ز کوه و غار می آیدروید ای جمله صورت‌ها که صورت‌های نو آمدعلم هاتان نگون گردد که آن بسیار می‌آیددر و دیوار این سینه، همی ‌درّد ز انبوهیکه اندر دَر نمی‌گنجد، پس از دیوار می‌آیدغلط گفتم ، غلط گفتم که این اوراق شعر منز شرم آن پری چهره به استغفار می آید
حسین
2013-04-12T14:29:17
بیت اول:ای قم از سینه برو ودور شو که بخشش ونیکویی یار می آید ای دل تو نیز از من دور شو زیرا معشوق من به سوی من می آید
بهزاد
2020-01-31T09:42:54
ای کاش دوستان کمی بیشتر در تفسیر این شعر می نوشتند. توضیح بوف کور به نظر منطقی می باسد
سجاد صالحی
2019-04-05T23:01:32
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیریدکه کفر از شرم یار من مسلمان وار می‌آیداینکه از نگاه مولانا کفر هم از شرم مسلمان میشوند و میتواند نشانه ی این باور مولانا باشد که تمام انسان ها با هر آیین و باوری که هستند دارای یک وجه شخصیتی شرمگین هستند که هنگام رجوع به آن وجه ی شخصیتی شرمگین؛ احساس نزدیکی بیشتری به روحیات یک انسان مسلمان میکنند. باور این حقیر اینست که مولانا فراتر از کفر و ایمانی در حد فقه برای ما میگوید و در یک پنجره ی عارفانه به این رویداد نظاره می کند و او که میداند کفر در همچین نقاب زیرکانه ای می تواند با اسلام در آمیزد با اینکه این نزاع را یک نزاع دوستانه میپندارد برای زیبا تر بودن این ستیز نمایشی میانِ کفر و دین ؛ مسلمانان را هشدار میدهد که نسبت به این زیرکی حریف مقابلش یعنی کفر سهل انگاری نکند. و از طرفی؛ از آنجا که مقوله ای بنیادی به نام شرم در وجود انسان ها وجود دارد؛ گمان من این است این شاعرانگی در خطاب به مسلمانان از طرف مولانا میتواند بیان گرِ امیدواری مولانا برای تغییر یافتن کفر به ایمان باشد.
سجاد صالحی
2019-04-05T23:42:25
مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیریدکه کفر از شرم یار من مسلمان وار می‌آیداینکه از نگاه مولانا کفر هم از شرم مسلمان میشود؛ میتواند نشانه ی این باور مولانا باشد که تمام انسان ها با هر آیین و باوری که هستند دارای یک وجه شخصیتی شرمگین هستند که هنگام رجوع به آن وجه ی شخصیتی شرمگین؛ احساس نزدیکی بیشتری به روحیات یک انسان مسلمان در درون خود دارند. باور این حقیر اینست که مولانا فراتر از کفر و ایمانی در حد فقه برای ما میگوید و در یک پنجره ی عارفانه به این رویداد نظاره می کند؛ او که میداند کفر در چنینین نقاب زیرکانه ای می تواند با ایمان در آمیزد با اینکه این نزاع را یک نزاع دوستانه میپندارد برای زیبا تر بودن این ستیزِ نمایشیِ میانِ کفر و دین ؛ مسلمانان را هشدار میدهد که نسبت به این زیرکی حریف مقابلش یعنی کفر سهل انگاری نکند. و از طرفی؛ از آنجا که مقوله ای بنیادی به نام شرم در وجود انسان ها وجود دارد؛ گمان من این است این شاعرانگی در هشدار به مسلمانان از طرف مولانا میتواند بیان گرِ امیدواری مولانا برای تغییر یافتن کفر به ایمان از طریق "شرم" باشد.
سجاد صالحی
2019-04-05T23:43:26
دومین متن فرستاده شده از لحاظ ویرایش مناسب تر است.ممنونم
بوف کور
2019-10-27T16:59:46
که کفر از شرم یار من مسلمان وار میآید! توضیح: کافر همانا سنگدل و بیرحم برعکس مسلمان که نرم دل و لطیف شناخته میشود. اکنون یار به غایت سنگدل و بی ملاحظه گشته چنانکه کفر یا کافر پیش او شرم میکند! سپاس
زیبا روز
2020-06-30T23:27:20
مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید . مسلمان یعنی تسلیم شده .می فرماید ای تسلیم شدگان تسلیم این یارم شوید که چنان لطفش فراگیر شده است که کافر هم در برابر او شرمش می آید سرکشی کند
محسن مارچینی
2020-07-21T07:31:10
کلمه مسلمان در قرآن در مورد حضرت ابراهیم و یوسف که پیش از پیامبر عظیم الشأن ما حضرت محمد نیز بیان شده و مسلمان یعنی اعتقاد صددرصد به یکتایی خداوند و انجام کاهای شایسته است و یک مسیحی یا یهودی هم که این خصوصیات را داشته باشد مسلمان است.محتوا مهم است و نه نام و عنوان
رضا
2017-08-03T14:00:44
چه نورست این چه تابست این چه ماه و آفتابست اینمگر آن یار خلوت جو ز کوه و غار می‌آیددر پاسخ به جناب حامد غفوری بیت بالا مربوط به غزل شماره 591 است.
محمدرضا
2018-07-25T20:27:20
بیت سوم که میگه کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید .ینی چی دقیقا؟
محمد
2021-07-16T17:06:20.6856175
مسلمان همونطور که در دین هم بیان شده یعنی فرد تسلیم دربرابر دستورات خداوند و اسلام هم یعنی تسلیم بودن، به همین دلیل در زمان هر پیامبری تا قبل از آمدن پیامبر دارای شریعت بعدی، پیروانش مسلمان نامیده می شدند و در حال پیروان آخرین پیامبر یعنی حضرت محمد مسلمان نامیده می شوند.
حامد عارف
2022-01-31T22:49:16.3721653
باسلام از نظر من بیت سوم مولانا می گه ای مسلمان ها مسلمانی‌تان را یه بازنگری کنید چرا که اینبار کفر مسلمان وار یا مسلمان گونه خواهد آمد. مشاهیر و مفاخر بزرگی مثل مولانا از علمای و عرفای بزرگ بودن و قیاس پاکانه‌شون رو از خود بگیریم جفای در حق اونهاست. سخن عارفان از مردم جداست همونطور که خانم اعتصامی هم در اشعار شون این موضوع متجلی شده که عرفا از دید حتی عقلای قوم دیوانه پنداشته می شدند بهرحال مولانا عالم بزرگی بوده و در جای اشعارش می شه مفاهیم بسیار عمیق عرفان رو پیدا کرد لیک چشم و گوش را آن نور نیست. 
حامد عارف
2022-01-31T23:02:19.8117806
همچین من در این شعر آشکارا علی می بینیم و هر کسی که سر سوزن ذوقی و مثقالی مطالعه در قرآن و احادیث داشته باشه عریان این مطلب رو خواهد دید. اونجا که مولانا می گه کفر از شرم یار من مسلمان‌وار می آید تلمیح به آیه الیوم یاس الذین کفرو من دینکم هست همونجا ادامه می گه کاین نعمت ز حد شکر بیرون شد ادامه همین آیه‌‌ست که الیوم اتممت علیکم نعمتی من امروز نعمت را بر شما تمام کردم روید ای جمله صورت ها روید ای غیر علی ها علم هاتان نگون گردد که آن بسیار می آید در اون جنگ که علمم سه نفر اون جمله صورت ها نگون گشت تا آن بسیار آمد در آخر هم می گه در و دیوار این سینه یعنی بند بند وجودم ز انبوهی اش بدرد آمد و این علی که حتی در در کعبه نمی گنجه و از دیوار وارد می شه