گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید جان از مزه عشقش بی‌گشن همی‌زاید

❈۱❈
آن مه که ز پیدایی در چشم نمی‌آید جان از مزه عشقش بی‌گشن همی‌زاید
عقل از مزه بویش وز تابش آن رویش هم خیره همی‌خندد هم دست همی‌خاید
❈۲❈
هر صبح ز سیرانش می‌باشم حیرانش تا جان نشود حیران او روی ننماید
هر چیز که می‌بینی در بی‌خبری بینی تا باخبری والله او پرده بنگشاید
❈۳❈
دم همدم او نبود جان محرم او نبود و اندیشه که این داند او نیز نمی‌شاید
تن پرده بدوزیده جان برده بسوزیده با این دو مخالف دل بر عشق بنبساید
❈۴❈
دو لشکر بیگانه تا هست در این خانه در چالش و در کوشش جز گرد بنفزاید
در زیر درخت او می‌ناز به بخت او تا جان پر از رحمت تا حشر بیاساید
❈۵❈
از شاه صلاح الدین چون دیده شود حق بین دل رو به صلاح آرد جان مشعله برباید

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۵۹۶

تصاویر

کامنت ها

علی قیدی
2013-05-07T16:40:33
بعد از بیت دو لشگر.. بیت زیر از قلم افتاده:خواهی ببری جانی بگریز به سلطانیدر خدمت تریاقی پازهر بنگراید
همایون
2020-10-29T18:20:31
اینجا جلال دین پارسی ما به زیبایی هر چه تمام عرفان خود را که یک فرهنگ بزرگ انسانی است بازگشایی و رونمایی میکندجان و دل که یکی با حواس ظاهری ما و دیگری با حواس درون کار میکنند میتوانند چون دو لشکر روبرو و متخالف در بیایند و آسمان وجود ما را به تیرگی و گرد و خاک بکشانند این اتفاق ممکن است برای یک دانشمند که هم دل و هم جانش بدنبال علم بیرونی است روی ندهد یا یک موسیقی دان و یا یک ورزشکار تنها در آخر عمر به این چالش و کوشش روی بیاورد
همایون
2020-10-29T19:16:02
غزل ناب از مطلع آن شناخته میشود، که تمامی سخن غزل و چکیده آن در بیت آغازین آمده باشد و دنباله غزل نیز از این سخن و مضمون خارج نگردد بلکه آنرا به اوج و آسمان برساند و در پایان غزل و مقطع آن با فرودی به یک نشانه شناخته و زمین آشنابازگردد که همان مضمون را میرساند فرهنگ جلال دین روی دوستی جانانه دو انسان بنامیشود و تمامی ظرفیت های انسان را چون ماه آسمان آشکار و فعال میسازد و آنرا از هر محدودیت و چارچوبی خارج و رها میسازدبخصوص از محدودیت باور های مذهبی و باورهای علمی که یکی چارچوب خشک عقیدتی است و دیگری در بند فضا و زمان و عدد و اندازهیکی جان را خاموش میکند و دیگری تن را و عقل راساکت میکند این پرده می سازد و می بافد و آن پرده ها را می سوزد و گاه هم از روی مصلحت با هم میسازند نه از روی صلاح و روشن کردن جان و روان بلکه نتیجه کار آنان روی انسان گیجی و پریشانی استاین نه به معنی کوچک کردن دین و علم است هرگزبلکه سخن بر سر چیزی است که بس که پیداو آشکار است دیده و دریافت نمی شود نه با محاسبات پیچیده علم و نه با شریعت مبسوط دین انسان نیازمند صافی و پاکی آیینه واری است و نیازمند حسی ویژه است که با دوست تربیت و ورزیده میشود و فرهنگ نو شدن و تازه شدن را می آموزد و ازاین تازگی هر روزه آن حس را که حس بی خبری و حیرانی است در خود بیدار میکند
همایون
2020-10-29T11:56:19
غزل دریافت و فهم عارفانهفهمیدن فیزیکی و علمی با شناخت اجزا و محاسبه زمان و مکان و طرح مدل و ساخت دستگاه صورت میگیرد، اگر چیزی را نتوان ساخت و اندازه گرفت و یا تعریف نمود نمی توان هم فهمید در عرفان و شناخت عارفانه فهمیدن عبارت است از گذر از شگفتی و هوشیاری به سرگشتگی حیرانی و مستی، نه قرار اندازه گیری و دقت است و نه ساختن و تولید و سود کردن
وفایی
2017-04-24T06:44:50
مصراع دوم بیت سوم :تا جان نشود حیران او روی بننمایدمنبع : دیوان شمس