گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:گویند به بلا ساقون ترکی دو کمان دارد ور زان دو یکی کم شد ما را چه زیان دارد

❈۱❈
گویند به بلا ساقون ترکی دو کمان دارد ور زان دو یکی کم شد ما را چه زیان دارد
ای در غم بیهوده از بوده و نابوده کاین کیسه زر دارد وان کاسه و خوان دارد
❈۲❈
در شام اگر میری زینی به کسی بخشد جانت ز حسد این جا رنج خفقان دارد
جز غمزه چشم شه جز غصه خشم شه والله که نیندیشد هر زنده که جان دارد
❈۳❈
دیوانه کنم خود را تا هرزه نیندیشم دیوانه من از اصلم ای آنک عیان دارد
چون عقل ندارم من پیش آ که تویی عقلم تو عقل بسی آن را کو چون تو شبان دارد
❈۴❈
گر طاعت کم دارم تو طاعت و خیر من آن را که تویی طاعت از خوف امان دارد
ای کوزه گر صورت مفروش مرا کوزه کوزه چه کند آن کس کو جوی روان دارد
❈۵❈
تو وقف کنی خود را بر وقف یکی مرده من وقف کسی باشم کو جان و جهان دارد
تو نیز بیا یارا تا یار شوی ما را زیرا که ز جان ما جان تو نشان دارد
❈۶❈
شمس الحق تبریزی خورشید وجود آمد کان چرخ چه چرخست آن کان جا سیران دارد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۰۳

تصاویر

کامنت ها

هنگامه حیدری
2015-06-02T18:55:12
بلاساقون نام شهری در تزکستان است . حضرت مولانا در کل این غزل به بیهودگی مال و منال دنیوی اشاره دارد. در بیت اول می فرماید: می گویند در شهر بلاساقون یک فرد ترکی دارای دو کمان است. حالا اگر یکی از این کمان ها را نداشته باشد چه اتفاقی برای ما می افتد و بعد در بیت بعد ادامه میدهد که اینقدر حساب کتاب نکنبد که دیگران چه دارند و چه ندارند. کل فضای غزل بیان کننده ی آن است که جز وجود ،خشم و رضایت شاه شاهان (ذات مقدس حق) باقی مسایل واهی و هرزه است. حتی به خداوند می فرماید اگر تو طاعت من باشی من از تمامی ترس های بی طاعتی ام در امان هستم.
ش-پناهی
2016-05-13T22:38:44
سرکار خانم هنگامه حیدری، می خواستم از توضیحات شما تشکر کنم، من همیشه حاشیه ها را می خوانم، به خصوص توضیحات شما را. شرح و تفاسیر شما از غزلیات دیوان شمس بسیار روشنگر و واقعاً عالی است. حقیقتاً به دانش بالا و ادراک وسیع شما غبطه می خورم، خوش به سعادتتان که چنین درک و دانش عمیق و متعالی ای از اشعار مولوی دارید.
rey
2012-02-07T16:10:23
gofte mishavad ke az zamane saghoon (yek amire torke oyghur 605 ) ke ba khod bala avard torkha daraye do zaban shodand )do kaman) (farsi va torki ke zabane khodeshan boode)-----------------hala agar anha yeki az an zabanhara (kamanhara) digar nadashte bashand che ziyani be maa mirasad. molavi dar in beyt eshare darad be khanate karaman ar anatoliye miyane ke say dar naboodiye zabane torki dar aanja dashtand.ba tashakor baradare shoma az vienna
احسان پارسی
2011-11-18T22:47:44
mishe lotfan tafsire in ghazalo begin?va mesrae aval : torki ya taraki?
سید مجید سادات کیائی
2019-12-11T15:04:34
همانطور که از معنی بیت نخست رداشت می شود مولانا در این غزل می خواهد بگوید از علم ظاهری یا هر چیزی که نقشی در پیشرفت معنوی ما ندارد باید پرهیز کنیم و تنها به دیدار یار و آنچه یار را خشنود می کند بپردازیم.همانگونه که در بیت 4 می فرماید:جز غمزه چشم شه جز غصه خشم شهوالله که نیندیشد هر زنده که جان دارد
همایون
2020-09-09T18:29:10
جلال دین فرهنگ تازه ای برای انسان داردکلید این فرهنگ دیوانگی است که در اینجا به زیبایی بیان میشود، ابتدا عقل معمول وکارکرد آنرا نشان میدهد که چگونه غمگین و خوشحال میشود و وابستگی آنرا به پول و مادیات و مقایسه خود با دیگران را بیان میکند، براستی انسان در اصل دیوانه است و با وابستگی به پول خودرا عاقل جلوه میدهد و هر روز با برآمدن خورشید در فکر بدست آوردن پول بیدار میشود قبل از اینکه این دیوانگی انسان این گونه به هدر رود باید وابستگی ها را تغییر داد و خورشید دیگری یافت و بجای پول بیشتر بدنبال جان بیشتر بود و بجای نور خورشید برای فردا و پول بیشتر باید بدنبال یار خوب گشت و با همراه شدن با جان دیگر جان خود را گسترش داد
نادر..
2017-10-11T19:04:26
دیوانه کنم خود را تا هرزه نیندیشم..چون عقل ندارم من پیش آ که تویی عقلم...
سید حمیدرضا عباسی
2018-10-11T12:31:36
مصرع اول بیت اول اینگونه نیز ضبط شده است:گویند که در "سقسین" شخصی/ترکی دو کمان دارد
یزدانپناه عسکری
2023-05-01T17:29:48.9215378
ای در غم بیهوده از بوده و نابوده *** [ترسی که ضمیر (خاطر) را در بر گیرد]