گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد ای دوست قمر خوشتر یا آنک قمر سازد

❈۱❈
ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد ای دوست قمر خوشتر یا آنک قمر سازد
بگذار شکرها را بگذار قمرها را او چیز دگر داند او چیز دگر سازد
❈۲❈
در بحر عجایب‌ها باشد به جز از گوهر اما نه چو سلطانی کو بحر و درر سازد
جز آب دگر آبی از نادره دولابی بی شبهه و بی‌خوابی او قوت جگر سازد
❈۳❈
بی عقل نتان کردن یک صورت گرمابه چون باشد آن علمی کو عقل و خبر سازد
بی علم نمی‌تانی کز پیه کشی روغن بنگر تو در آن علمی کز پیه نظر سازد
❈۴❈
جان‌ها است برآشفته ناخورده و ناخفته از بهر عجب بزمی کو وقت سحر سازد
ای شاد سحرگاهی کان حسرت هر ماهی بر گرد میان من دو دست کمر سازد
❈۵❈
می‌خندد این گردون بر سبلت آن مفتون خود را پی دو سه خر آن مسخره خر سازد
آن خر به مثال جو در زر فکند خود را غافل بود از شاهی کز سنگ گهر سازد
❈۶❈
بس کردم و بس کردم من ترک نفس کردم خود گوید جانانی کز گوش بصر سازد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۰۵

تصاویر

کامنت ها

حمید
2017-04-22T01:14:11
سوال اینکه در بین میخندد این گردون بر سبلت آن مفتون خود را پی دو سه خر آن مسخره خر سازدآیا آن مفتون امام علی است چرا که سبیل درویشان به نشان علی بن ابی طالب است؟ممنون میشم توضیح بدهید
شهلا
2018-11-08T00:00:45
آقای حمید، زبانتان را گاز بگیرید، معلوم می شود بسیار با حضرت مولانا بیگانه اید. چه ربطی دارد؟؟؟
شهلا
2018-11-08T00:13:26
برداشت من اینست که می فرماید: این جهان به ریش کسی که مفتون دنیا شده و بدنبال تأیید و طرفداری چند انسان جاهل، خودرا احمق کرده می خندد.