مولانا:با تلخی معزولی میری بنمی ارزد یک روز همیخندد صد سال همیلرزد
❈۱❈
با تلخی معزولی میری بنمی ارزد
یک روز همیخندد صد سال همیلرزد
خربندگی و آنگه از بهر خر مرده
بهر گل پژمرده با خار همیسازد
❈۲❈
زنهار نخندی تو تا اوت نخنداند
زیرا که همه خنده زین خنده همیخیزد
ای روی ترش بنگر آن را که ترش کردت
تا او شکری شیرین در سرکه درآمیزد
❈۳❈
ای خسته افتاده بنگر که که افکندت
چون درنگری او را هم اوت برانگیزد
گر زانک سگی خسبد بر خاک سر کویش
شیر از حذر آن سگ بگدازد و بگریزد
کامنت ها