گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد بی سر شو و بی‌سامان یعنی بنمی ارزد

❈۱❈
ای دل به غمش ده جان یعنی بنمی ارزد بی سر شو و بی‌سامان یعنی بنمی ارزد
چون لعل لبش دیدی یک بوسه بدزدیدی برخیز ز لعل و کان یعنی بنمی ارزد
❈۲❈
در عشق چنان چوگان می‌باش به سر گردان چون گوی در این میدان یعنی بنمی ارزد
بی پا شد و بی‌سر شد تا مرد قلندر شد شاباش زهی ارزان یعنی بنمی ارزد
❈۳❈
چون آتش نو کردی عقلم به گرو کردی خاک توم ای سلطان یعنی بنمی ارزد
بر عشق گذشتم من قربان تو گشتم من آن عید بدین قربان یعنی بنمی ارزد
❈۴❈
چون مردم دیوانه ویران کنم این خانه آن وصل بدین هجران یعنی بنمی ارزد
تا دل به قمر دادم از گردش او شادم چون چرخ شدم گردان یعنی بنمی ارزد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۰۷

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-01-24T01:01:59
جلال دین کار خود را ارزیابی می‌‌کند و نتیجه کار خود را که چرخان شدن در هستی‌ است همه چیز در هستی‌ در چرخش است، چرخش انسان چگونه است؟چرخیدن نه بر مدار سر و سامان خویش بلکه در میدان بازی هستی‌ که چون ماه، نو شدن و صورت‌های تازه به خود گرفتن و تابیدن استتغییر دائمی، هر روز آتش نو به پا کردن، قلندری در راه احق، به دنبال کان و معدن هر چیزی گشتن، خانه کهنه را ویران کردن و از نو ساختن، خود را در عشق فنا کردن و فدا کردن به تمامی این راز هستی‌ انسان در عرفان و فرهنگ جلال دین است که پس از دوستی‌ با شمس ساخته و پرداخته می‌‌گردد و جلال دین برای آن ارزش فراوان قائل است و پرسش او این است که آیا نمی‌‌ارزد که انسان این گونه باشد؟
مسافر
2023-07-11T09:56:55.8576005
سلام این غزل توسط آقای پرویز شهبازی در برنامه 955 گنج حضور به زبان ساده شرح داده شده است می توانید ویدیو و صوت شرح  غزل را در آدرسهای  زیر پیدا کنید: parvizshahbazi aparat