گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد آواره عشق ما آواره نخواهد شد

❈۱❈
نان پاره ز من بستان جان پاره نخواهد شد آواره عشق ما آواره نخواهد شد
آن را که منم خرقه عریان نشود هرگز وان را که منم چاره بیچاره نخواهد شد
❈۲❈
آن را که منم منصب معزول کجا گردد آن خاره که شد گوهر او خاره نخواهد شد
آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد
❈۳❈
از اشک شود ساقی این دیده من لیکن بی نرگس مخمورش خماره نخواهد شد
بیمار شود عاشق اما بنمی میرد ماه ار چه که لاغر شد استاره نخواهد شد
❈۴❈
خاموش کن و چندین غمخواره مشو آخر آن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۱۰

تصاویر

کامنت ها

حبیی الاه عا لمی
2015-07-28T08:14:14
با سلام اقای محمد امین من فکر می کنم که معنی مصرع دوم بیت چهارم این باشد مصحف خاموشان منضور کسانی که ظاهر قران راگرفته وهیچ از بطن قران نمی دانند وقر ان هیچ اثری در زندگی انان ندارد که مانند قران بلا استفاده وخاموش می ماند واما سی پاره منضور قران ناطق پویا موثر بوده که در تمام زندگی افراد اثر گذار می باشد اید وارم که درست فهمیده با شم و درست توضیح داده باشم
حبیی الاه عا لمی
2015-07-28T08:03:38
با سلام در جواب هموطن گرامی امین با ید بگو یم که تمام اشعار عرفا از جانب خدا به عارف الها میشوداینستکه همه اشعار عرفا بوی خدائی می دهد
روفیا
2015-01-04T15:54:07
در پاسخ به دوست عزیزم امین در مکتب مولانا خدا و حقیقت و خود مولانا و هر کس که حقیقتی را بیان کند همه از یک جنس هستند وقتی حقیقتی اومد و وارد قلب شما شد چه فرقی داره که گوینده اون کی باشه در نمایشنامه های مولانا هر دفعه مولانا حقیقت رو تو دهن یه کاراکتر میذاره یه وقت از قول خدا یه بار از قول شاه و یه بار از دهان کنیزک مهم اینه که این مرد بزرگ اسراری رو کشف کرده که میخواد اونا رو با ما به اشتراک بزارهلطفا این رباعی رو از ابوسعید ابو الخیر بخونیدمنصور حلاج آن نهنگ دریاکز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جداروزیکه انا الحق به زبان می‌آوردمنصور کجا بود؟ خدا بود خدا
محمدامین
2015-05-17T18:37:51
سلام یکی از دوستان لطف میکنه مصراع دوم بیت 4 رو واسه بنده معنی کنه؟
سعید
2015-03-12T10:13:35
آن نفس که شد عاشق، امّاره نخواهد شد ...
سیدنقوی محمد
2016-08-19T06:18:48
باسلامتا آنجاییکه من میفهمم منظور از بیت زیر اینستآن قبله مشتاقان ، ویران نشود هرگزوان مصحف خاموشان سی پاره نخواد شدامکان خرابی خانه کعبه که مشتاقان فراوان داره . با اینهمه مشتاق غیرممکنهوکتاب قرآن که مجلد شده سی جزء هستش دیگه نمیشه تبدیل به سی پاره کرد
نادر
2016-11-25T22:24:13
روفیای عزیز ، با سپاس از توضیحات بسیار دلنشین شما، شاید "مکتب عشق" کلمه ی مناسب تری باشه برای این دیدگاه ...
نادر
2016-11-25T22:58:50
این غزل را تقدیم می کنم به دوستان و سروران ارجمند:خویش نظاره می کنی، محو شو در خیال منعاشق خویش گشته ای، غرق شو در وصال منجهل بوَد زوال تو، تیره کند زلال توزخم زند نهال تو، جهد شو در سئوالِ منسوز و گداز شو ز تب، شعله شو در زغالِ شبیکّه شو از همه نَسَب، بدر شو ای هلالِ منتازه به تازه صد تله، مادر دهر حاملهزین تله ها گذر بنه، تا که رسی به حالِ منهیچ نبوده ام جدا، چون شده ای به هر سرامن همه هستی و بقا، تو ز من و مَآلِ من!با من و لیک بی خبر، بی تو کجا منم دگر؟سایه نئی تو درنگر، آنِ تو شد جمالِ مناز همه خواهش و طمع، می گذر از رهِ ورعآمده ای چو مجتمع، تو من و نی مثالِ مندر بگشودمت حرم، پا نزده در آن قدمغم مخوری ز هر عدم، خوش بِجَهی غزالِ مناز پیِ ساغری دگر، نادر گشت خون جگرریز شرابِ کهنه تر، نوش کند حلالِ من ..
حامد
2012-07-30T09:44:28
در اشعار عرفا به خصوص حضرت مولانا از مردن بسیار سخن گفته شدهای حیات عاشقان در مردگیدل نیابی جز که در دل‌بردگیآن چیز در این خصوص قطعی است این مردن جسمانی نیست. اما سوال اینجاست آیا در غزل 610 این "مصحف خاموشان" یا "خاموش کن" به این مطلب مربوط می‌گردد و به وادی خاموشان (مردگان) اشاره دارد و یا حضرت مولانا منظور دیگری داشته اند؟
علی هادیخان
2013-12-05T17:12:31
در آخر فکر میکنم به جایآن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شدباید باشه آن نفس که عاشق شد اماره نخواهد شد
امین
2014-01-21T16:38:20
با درود به دوستانهر بار که این غزل رو میخونم اشک از چشمام جاری میشه.یه سوال : میشه گفت 4 بیت اول غزل از زبان خدا سروده شده؟
امین کیخا
2013-08-02T08:51:03
درود به جان پاک مولانا ، خاره به معنی خاره سنگ است ولی به دری افغانستان امروز خاره یعنی شوره زار ، لغت دیگر غشته است که باز شوره زار است .
کیهان
2013-08-02T03:07:09
گــر تــشــنـه اســراری پــیـش آر شــراب اول گــر گــنـج خــواهـی مــی گــرد خــراب اولان نـقـطـه خـامـوشـی درحـرف نمـی گـنـجـد بــر طــاق فــرامـوشــی بــگـذار کــتــاب اول
بینام
2020-03-08T09:34:53
به نظرم من قبله مشتاقان منظور قبله اصلی( خالق) یا خدا هست که هیچوقت نمیشود خدا و راه خدا را ویران یا تحریف کرد
محمد
2019-06-19T20:43:41
این غزل رو امیر رفعتی نیز با همراهی کمانچه خوانده استپیوند به وبگاه بیرونی
عرفان
2020-12-03T16:47:24
آن نفس که شد عاشق اماره نخواهد شدقابلیت کسب تجربه عشق، یکی از نقاط عطف طراحی انسان است؛ عشق زمینی عاملی برای تجربه وحدت و رسیدن به یکتابینی است. انسان در قالب عشق یکتایی میبیند و در عشق موحد میشود. توحید، درک یکتایی خداوند است. گوشه ای از درک این یکتایی در تجربه وحدتی حاصل می شود که عشق زمینی ایجاد می کند. او میتواند از درس وحدتی که در این تجربه به دست می آورد، در حرکت به سوی کمال بهره برد.
نادر..
2017-12-09T16:05:24
سپاس محمد جاننظر لطف شماستالبته شکل درست بیت چهارم این است:تازه به تازه صد تله، جلوه کنند سلسلهزین همه چون شوی یله، خود برسی به حال من
محمد
2017-12-08T23:02:59
نادر جان بسیار زیبا بود
وفایی
2017-04-24T07:39:21
وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد یعنی :مرامنامهء عارفان ، خلل ناپذیر است .
محمد ثنائی
2018-10-18T18:29:44
با عرض سلامدر مورد بیت 4:آن قبله مشتاقان، ویران نشود هرگزوان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد- قبله مشتاقان معنای مصطلح قطعی ندارد، میتواند به معنای کعبه و یا مراد رهروان و یا انسان کامل و غیره باشد؛ و اما مصحف به معنای لغوی کتاب واحدی که مجموعه ای از چند صفحه و یا جزو پراکنده باشد میدهد و همانگونه که شعرای زیادی مثنوی سروده اند اما وقتی کسی میگوید میخواهم بروم مثنوی بخرم منظورش مثنوی مولاناست (مثنوی معنای مصطلح یا حتی استعاری دارد) مصحف هم معنای قرآن میدهد، اینجا لازم است یادآور شوم که قرآن به صورت پراکنده بود و در زمان خلیفه سوم به طور رسمی جمع آوری شده و به شکل یک کتاب تدوین شد و نام مصحف گرفت که به مصحف عثمان معروف گردید و البته حضرت علی و کسان دیگری هم مصحف هایی به وجود آوردند که بنا به دلایلی رسمیت مصحف عثمان را نیافت و امروزه وقتی میگوییم مصحف منظور مصحف عثمان است؛ و کلمه سی پاره هم به همبن شکل معنای قرآن (سی جزء قرآن) است.با توجه به معنای لغات معنی تحت الفظی بیت به این صورت است: آن قبله مشتاقان و یا عاشقان خلل ناپذیر است و از بین نمیرود (میتوان گفت کعبه خراب نمیشود) و آن قرآن گردآوری شده دیگر به شکل پراکنده و سی پاره در نمی آید.اما سخن مولانا کنایه در کنایه و تشبیه در تشبیه است و اگر لفظی رانده آن را فدای معنی کرده، با توجه به شخصیت معنا گرا و معنوی مولانا حدث حقیر بر این است که از این لفظ ها و تشابهات استفاده می کند تا این معنی را برساند که آن قبله مشتاقان که امثال شمس تبریزی باشند نا میرا هستند و خدا زمین را از هدایت و عشق خالی نخواهد گذاشت و مصحف دلشان و درک و فهم بلندشان از زندگی و خداوند پراکنده و نخواهد شد هر چند که هیچ نگویند و خاموش باشند توسط مشتاقانشان مصحف های دلشان خوانده و شنیده خواهد شد و در دست رس خواهندگان قرار خواهد گرفت
سید
2018-10-07T23:53:40
باسلام خدمت دوستان.امروز این شعر چنان گرمم کرده که نمیدونم چی بگم.این بزرگ مرد که خدایش بیامرزدش زمان نداره.مثل همه مردان خدا در طول هستی,گسترده شده.واقعا دست مریزاد.هنوز بعد اینهمه سال از شعرهاش مستی میباره.گرم میکنه آدمو.خصوصیت مردان خدا همینه که گرمت میکنن.شکر ایزد که دیدم روی تو...
مسیحا
2018-10-07T03:05:39
مولانا داره از زبان مسیح صحبت میکنه و شام آخر رو در بیت اول کاملا شرح داده
مهدی
2019-02-27T08:31:35
((وان مصحف خاموشان سی پاره نخواهد شد))مصحف خاموشان دارای آرایه ادبی متناقض نما(پاردوکس)است. یعنی اینکه کسانی که سکوت را پیشه می کنند و سخنی نمی گویند از این سخن های ناگفته نمی توان کتابی نوشت و این کتاب نانوشته نه پاره می شود و نه تحریف...این بیت از نظر معنا شبیه بیت سعدی است((آنکس از دزد بترسد که متعای دارد عرافان جمع بکردند و پریشانی نیست))یعنی که متاعی عرافان دارند که دزدیده نمی شودو کتابی دارند که نوشته نمی شود.
سهیلا توفیق
2021-12-25T20:34:53.9753816
آن نفس که شد عاشق عماره نخواهد شد  اشاره به پیدایش عشق داره و از درس عشق زمینی به وحدت الهی رسیدن 
احمد ابو
2022-06-27T02:50:04.950137
سلام عزیزان.میشه لطفا بیت اول و مصرع اول رو واسم توضیح بدید؟
ناپیدا
2022-06-27T09:18:41.9253258
درود عزیز پاره در این جا یک تکه نان است  ولی از نظر من اینجا آرایه استعاره یا مجاز میتواند وجود داشته باشد ... ؟! یعنی منظور از نان پاره یا همان تکه نان ، شاید مهر و محبت یا روزی باشد یا چیزی در کل غیر از معنی واژه ؛ چون ترس از اشتباه گفتن دارم فقط نظرم را میگویم تا بزرگان تصحیح کنند ! از نظرم این شعر عرفانی است و در رابطه با خدا سروده شده است ...  همین بیت اول هم ، میگوید :  اگر روزی را از من بستانی ، یا اگر خوشی ها یا مراد دلم را از من بگیری ، در عشق تو از راه نخواهیم رفت ... دور نخواهیم شد 
عزیز رادیو
2023-08-05T20:35:00.9054855
درود بیکراننان پاره ز من بستان اشاره به دنیا دارد و می خواهد بگوید اگر تمام دنیا را از من بگیری از تو دست نمی کشم و این اتصال من به تو گسسته نمی شود. اصولا طریقت از نبوت شروع می شود آنگاه که در اثر دلشکستگی و یا تفکر و یا انکار همه چیز، سالک شایسته آن می شود که انسان کامل را درک کند و انسان کامل سینه او را فراخ می گرداند و روح انسانی او را فعال می کند. از آن پس رهنمودها در گوش سالک نجوا می شود و فرمانهایی در جهت کمال به او داده خواهد شد چه در خواب و چه در بیداری. مانند آنکه به ابراهیم فرمان دادند اسماعیل را قربانی کن. در این زمان سالک به همه چیز بی اعتنا می شود و دنیا را به نان پاره تشبیه می کند. از این پس نه عقل که دل و عشق رهنمای سالک است. «تو پای به ره در نه و هیچ مپرس/// خود راه بگویدت که چون باید رفت» در اینجا جناب مولانا با عشوه هایی طلب مقام بالاتر را مد نظر دارد. مقامها یکی پس از دیگری در نوردیده می شود تا به عارف برسد. عارف از ماده «عُرُف» عربی است. (که به اعتقاد حقیر معرب کلمه اُرُج فارسی است) عرف به زبان عرب یعنی هم آغوشی. یعنی عارف کسی است که با حضرت عشق هم آغوش است. «خوشا آنان که دائم در نمازند» و پس از آن صوفی است که اجازه دارد به حضور انسان کامل مشرف شود. صوفیان در هر دوره انگشت شمارند.به هر حال به قول عزیزالدین نسفی انسان کامل که تمام هستی بر مدار او می چرخد (قطب باید گردش افلاک را /// محوری باید ستون خاک را) در کار دنیا ضعیف و اغلب فقیر و ندار است و هر روز روزی همان روز را به دست میآورد. پس دنیا برای اهل طریقت همان نان پاره است که باید بخورد تا جان بگیرد. دقت داشته باشید که نان متعلق جهان ملک است و جان از دیار ملکوت. ارتباط نان و جان اولین چیزی است که سالک در میابد و شگفتزده می شود.