گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید تا ذره چو رقص آید از منش به یاد آید

❈۱❈
در تابش خورشیدش رقصم به چه می‌باید تا ذره چو رقص آید از منش به یاد آید
شد حامله هر ذره از تابش روی او هر ذره از آن لذت صد ذره همی‌زاید
❈۲❈
در هاون تن بنگر کز عشق سبک روحی تا ذره شود خود را می‌کوبد و می‌ساید
گر گوهر و مرجانی جز خرد مشو این جا زیرا که در این حضرت جز ذره نمی‌شاید
❈۳❈
در گوهر جان بنگر اندر صدف این تن کز دست گران جانی انگشت همی‌خاید
چون جان بپرد از تو این گوهر زندانی چون ذره به اصلش شد خوانیش ولی ناید
❈۴❈
ور سخت شود بندش در خون بزند نقبی عمری برود در خون موییش نیالاید
جز تا به چه بابل او را نبود منزل تا جان نشود جادو جایی بنیاساید
❈۵❈
تبریز ز برج تو گر تابد شمس الدین هم ابر شود چون مه هم ماه درافزاید

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۲۱

تصاویر

کامنت ها

محمی
2008-07-30T11:18:08
در هاون تن بنگر کز عشق سبک روحیتا ذره شود خود را می‌کوبد و می‌سایدبه نظر من ریبا ست