مولانا:آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد امسال در این خرقه زنگار برآمد
❈۱❈
آن سرخ قبایی که چو مه پار برآمد
امسال در این خرقه زنگار برآمد
آن ترک که آن سال به یغماش بدیدی
آنست که امسال عرب وار برآمد
❈۲❈
آن یار همانست اگر جامه دگر شد
آن جامه به در کرد و دگربار برآمد
آن باده همانست اگر شیشه بدل شد
بنگر که چه خوش بر سر خمار برآمد
❈۳❈
ای قوم گمان برده که آن مشعلهها مرد
آن مشعله زین روزن اسرار برآمد
این نیست تناسخ سخن وحدت محضست
کز جوشش آن قلزم زخار برآمد
❈۴❈
یک قطره از آن بحر جدا شد که جدا نیست
کآدم ز تک صلصل فخار برآمد
رومی پنهان گشت چو دوران حبش دید
امروز در این لشکر جرار برآمد
❈۵❈
گر شمس فروشد به غروب او نه فنا شد
از برج دگر آن مه انوار برآمد
گفتار رها کن بنگر آینه عین
کان شبهه و اشکال ز گفتار برآمد
❈۶❈
شمس الحق تبریز رسیدست مگویید
کز چرخ صفا آن مه اسرار برآمد
کامنت ها