گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا شب و روزم ز تو روشن زهی رعنا زهی زیبا

❈۱❈
از آن مایی ای مولا اگر امروز اگر فردا شب و روزم ز تو روشن زهی رعنا زهی زیبا
تو پاک پاکی از صورت ولیک از پرتو نورت نمایی صورتی هر دم چه باحسن و چه بابالا
چو ابرو را چنین کردی چه صورت‌های چین کردی
مرا بی‌عقل و دین کردی بر آن نقش و بر آن حورا
مرا گویی چه عشقست این که نی بالا نه پستست این
چه صیدی بی ز شستست این درون موج این دریا
❈۲❈
ایا معشوق هر قدسی چو می‌دانی چه می‌پرسی که سر عرش و صد کرسی ز تو ظاهر شود پیدا
زدی در من یکی آتش که شد جان مرا مفرش که تا آتش شود گل خوش که تا یکتا شود صد تا
❈۳❈
فرست آن عشق ساقی را بگردان جام باقی را که از مزج و تلاقی را ندانم جامش از صهبا
بکن این رمز را تعیین بگو مخدوم شمس الدین به تبریز نکوآیین ببر این نکته غرا

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

کامنت ها

نادر..
2017-08-27T20:44:17
تو پاک پاکی از صورت ولیک از پرتو نورتنمایی صورتی هر دم، چه باحسن و چه با بالا!..
همایون
2018-05-04T22:06:10
نکات زیبائی اینجاست یکی‌ آنکه عشق ساقی است و همیشه جام ویژه‌ای و مستی خاصی‌ به ما می‌‌بخشد یعنی‌ عشق، حسی در انسان ایجاد می‌‌کند که بدون آن چنین حسی در ما غایب است و باید از باده و بنگ کمک بگیریم تا اندکی مستی و روانی‌ را تجربه کنیم و یا دامن موفقیت را به هر قیمت به چسبیم و با حاکمیت و زد و بند‌های گاه شرم آور آن به سازیم و همه چیز را توجیه کنیم و یا به سواد علمی‌ خود خوش باشیم و به زندگی‌ خانوادگی خود به بالیم و همواره با ترس دعا کنیم که خداوند شر و بیماری و بلا را از ما دور کند در عشق ویژه جلال دین، انسان نه به موفقیت‌های زمینی (پایین و پست) توجه خاصی‌ دارد نه به آسمان و خدا (بالا) که برکت و امنیت برای ما بیاورد بلکه آتشی است که چون گلستان است و همه چیز را می‌‌سوزاند و از جنس خود می‌‌کند و هر لحظه به آن افزوده می‌‌شود و جان ما را نیز می‌‌افزاید و یک جان ما را به صد جان مبدل می‌‌کند و شادی و خرمی و مستی همیشگی‌ می‌‌بخشد زیرا بیرون از صورت است و از جنس جسم نیست و هرگز از بین نمی رود و از طریق جلال دین به همه جا این آتش گسترده می‌‌گردد و در اخر معین می‌‌کند که بی‌ حضور شمس نیز این عشق جریان دارد زیرا او سر چشمه آن است چه با صورت و چه بی‌ صورت مسلما ما در معرض چنین آتشی نبوده ایم ولی از حرارت آن بهره می‌‌بریم و زندگی‌ ما را رنگ ویژه‌ای می‌‌بخشد در عین حال که به زندگی‌ و مقدسات ما هم آسیبی نمی زند چون او معشوق هر نوع تقدسی است چون این عشق را دو انسان آفریده ا‌ند و این آتش از جنس انسان است و میان آدمیان گل می‌‌اندازد