گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چو دیوم عاشق آن یک پری شد ز دیو خویشتن یک سر بری شد

❈۱❈
چو دیوم عاشق آن یک پری شد ز دیو خویشتن یک سر بری شد
چو ناگاهان بدیدش همچو برقی برون پرید عقلش را سری شد
❈۲❈
در انگشت پری مهر سلیمان چو دید آن جان و دل در چاکری شد
چو سر چاکری عشق دریافت فراز هفت چرخ مهتری شد
❈۳❈
چو لب تر کرد او از جام عشقش بدان خشکی لب او از تری شد
چو شد او مشتری عشق جنی کمینه بندگانش مشتری شد
❈۴❈
چو گاوی بود بی‌جان و زبان دیو بداد جان و عشقش سامری شد
همه جور و جفا و محنت عشق بر او شیرین چو مهر مادری شد
❈۵❈
مگر درد فراق و جور هجران که تاب آن نبودش زان بری شد
ز دست هجر او تا پیش مخدوم که شمس الدینست بهر داوری شد
❈۶❈
چو دیو آمد به پیشش خاک بوسید از آتش با ملایک همپری شد
از آن مستی به تبریز است گردان که از جانش هوای کافری شد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۷۹

تصاویر

کامنت ها

رضا
2017-10-03T13:11:32
بداد او جان و عشقش سامری شد
همایون
2022-08-24T11:14:04.0276433
فلسفه میخواهد با تفکر انسان واپسین را به ابرانسان برساند و راه های گوناگون را تجربه کرده است که نتیجه آن کوچک شدن و بی ارزش شدن انسان است که امروز مشاهده می‌کنیم که روز بروز هم پایین تر می‌رود  در عرفان ایرانی عشق جای تفکر را می‌گیرد و تفکر را برای کارهای کوچکتر وامیگذارد و برای والایی انسان از دادِ عشق و چاکری عشق و مهر عشق و سرّ عشق و برق عشق و آتش عشق بهره می گیرد  این غزل زیبای جلال دین رموز عاشقی را بسیار شفاف و ‌رسا بیان می کند که چگونه دیو انسان و گاو انسان به پری و  مهتری در می آید به دادِ جان و عشقش سامری شد و جادوگری عشق را می آموزد