مولانا:روی تو به رنگریز کان ماند زلف تو به نقش بند جان ماند
❈۱❈
روی تو به رنگریز کان ماند
زلف تو به نقش بند جان ماند
گر سایه برگ گل فتد بر تو
بر عارض نازکت نشان ماند
❈۲❈
روزی گذرد ز هجر تو سالی
مسکین عاشق چنان جوان ماند
دلتنگ نیم اگر چه دل تنگم
کآخر دل من بدان دهان ماند
❈۳❈
در چشم من آی تا تو هم بینی
یک تن که به صد هزار جان ماند
کامنت ها