مولانا:جانی که ز نور مصطفی زاد با او تو مگو ز داد و بیداد
❈۱❈
جانی که ز نور مصطفی زاد
با او تو مگو ز داد و بیداد
هرگز ماهی سباحت آموخت
آزادی جست سرو آزاد
❈۲❈
خاری که ز گلبن طرب رست
گلزار به روی او شود شاد
دورست رواق‌های شادی
از آتش و آب و خاک و از باد
❈۳❈
زین چار بسیط چون چلیپا
ترکیب موحدان برون باد
زان سو فلکیست نیک روشن
زان سو ملکیست بسته مرصاد
❈۴❈
کمتر بخشش دو چشم بخشد
بینا و حکیم و تیز و استاد
با دیده جان چو واپس آیی
در عالم آب و گل به ارشاد
❈۵❈
بینی تو و دیگران نبینند
هر سو نوری به رسم میلاد
در هر ابری هزار خورشید
در هر ویران بهشت آباد
❈۶❈
تختی بنهی به قصر مردان
هم خیمه زنی به بام اوتاد
بویی ببری ز شمس تبریز
کو را است ملک مطیع و منقاد
فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۹۳
تصاویر
کامنت ها