گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن کس که ز تو نشان ندارد گر خورشیدست آن ندارد

❈۱❈
آن کس که ز تو نشان ندارد گر خورشیدست آن ندارد
ما بر در و بام عشق حیران آن بام که نردبان ندارد
❈۲❈
دل چون چنگست و عشق زخمه پس دل به چه دل فغان ندارد
امروز فغان عاشقان را بشنو که تو را زیان ندارد
❈۳❈
هر ذره پر از فغان و ناله‌ست اما چه کند زیان ندارد
رقص است زبان ذره زیرا جز رقص دگر بیان ندارد
❈۴❈
هر سو نگران تست دل‌ها وان سو که تویی گمان ندارد
این عالم را کرانه‌ای هست عشق من و تو کران ندارد
❈۵❈
مانند خیال تو ندیدم بوسه دهد و دهان ندارد
ماننده غمزه‌ات ندیدم تیر اندازد کمان ندارد
❈۶❈
دادی کمری که بر میان بند طفل دل من میان ندارد
گفتی که به سوی ما روان شو بی لطف تو جان روان ندارد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۶۹۸

تصاویر

کامنت ها

Mohsen
2014-12-28T20:42:14
بنظر این حقیر در بیت پنجم مصرع دوم بجای زیان باید زبان باشد هر ذره پر از فغان و ناله ست اما چه کند زبان ندارد
نادر..
2017-08-20T16:16:06
مانند خیال تو ندیدمبوسه دهد و دهان ندارد!..
نوید
2017-06-11T13:34:21
اما چه کند "زبان" ندارد (نه زیان)