مولانا:آن کس که ز جان خود نترسد از کشتن نیک و بد نترسد
❈۱❈
آن کس که ز جان خود نترسد
از کشتن نیک و بد نترسد
وان کس که بدید حسن یوسف
از حاسد و از حسد نترسد
❈۲❈
آن کس که هوای شاه دارد
از لشکر بیعدد نترسد
آخر حیوان ز ذوق صحبت
از جفته و از لگد نترسد
❈۳❈
آن کس که سعادت ازل دید
از عاقبت ابد نترسد
چون کوه احد دلی بباید
تا او ز جز احد نترسد
❈۴❈
مرغی که ز دام نفس خود رست
هر جای که برپرد نترسد
هر جای که هست گنج گنجست
کشته احد از لحد نترسد
❈۵❈
هر جانوری کز اصل آبست
گر غرقه شود عمد نترسد
هر تن که سرشته بهشتست
بر دوزخ برزند نترسد
❈۶❈
وان را که مدد از اندرونست
زین عالم بیمدد نترسد
از ابلهیست نی شجاعت
گر جاهل از خرد نترسد
❈۷❈
خود سر نبدست آن خسی را
کز عشق تو پا کشد نترسد
این مایه لعنتست کابله
دلهای شهان خلد نترسد
❈۸❈
هم پرده خویش میدرد کو
پرده من و تو درد نترسد
پازهر چو نیستش چرا او
زهر دنیا خورد نترسد
❈۹❈
در حضرت آن چنان رقیبی
در شاهد بنگرد نترسد
زنهار به سر برو بدان ره
کان جا دلت از رصد نترسد
❈۱۰❈
صراف کمین درست و آن دزد
از کیسه درم برد نترسد
آن جا گرگان همه شبانند
آن جا مردی ز صد نترسد
❈۱۱❈
آن جا من و تو و او نباشد
چون وام ز خود ستد نترسد
هرگز دل تو ز تو نرنجد
هرگز ذقنت ز خد نترسد
❈۱۲❈
گلشن ز بهار و باغ سوسن
وز سرو لطیف قد نترسد
چون گل بشکفت و روی خود دید
زان پس ز قبول و رد نترسد
❈۱۳❈
بس کن هر چند تا قیامت
این بحر گهر دهد نترسد
کامنت ها