گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:جان از سفر دراز آمد بر خاک در تو بازآمد

❈۱❈
جان از سفر دراز آمد بر خاک در تو بازآمد
در نقد وجود هر چه زر بود از گنج عدم به گاز آمد
❈۲❈
بی مهر تو هر که آسمان رفت درهای فلک فرازآمد
بی آبی خویش جمله دیدند هرک از تو نه سرفراز آمد
❈۳❈
جان رفت که بی‌تو کار سازد سوزید و نه کارساز آمد
اندر سفرش بشد حقیقت کو بی‌تو همه مجاز آمد
❈۴❈
از گرد ره آمدست امروز رحم آر که پرنیاز آمد
سر را ز دریچه‌ای برون کن تا بیند کان طراز آمد
❈۵❈
تا نعره عاشقان برآید کان قبله هر نماز آمد
از پیش تو رفت باز جانم طبل تو شنید و بازآمد
❈۶❈
ای اهل رباط وارهیدیت کز خط خوشش جواز آمد
آن چنگ طرب که بی‌نوا بود رقصی که کنون به ساز آمد
❈۷❈
از سلسله نیاز رستید کان بند هزار ناز آمد
ترک خر کالبد بگویید کان شاه براق تاز آمد
❈۸❈
نور رخ شمس حق تبریز عالم بگرفت و راز آمد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۷۰۹

تصاویر

کامنت ها

سپهر
2021-04-19T03:04:49
عشق رو باید در انسان جستجو کرد ولی نه در جنس مخالف عشق رو با هوا و هوس نباید اشتباه بگیرید
همایون
2018-12-01T02:10:48
این غزل نکات برجسته‌ای دارد، که نشانگر عرفان ویژه‌ای است که جلال دین با حضور شمس بدان رسیده است جلال دین پیش از شمس با عرفان سنتی مشغول بوده است و خیلی‌ مانند دیگر عرفا به آن می‌‌نازیده است اما پس از همنشینی با شمس پی‌ برده است که آن همه کوشش ارزشی نداشته و دست آوردی ببار نیاورده است عرفان حقیقی‌ آن است که دو انسان با کوشش خود و بطور زنده و عینی به آن برسند یعنی‌ بجای عشق به خدا عشق به انسان پیدا شود تا راه آسمان‌ها یعنی‌ راز‌ها گشوده شود در چنین فضائی است که انسان طرب و رخس حقیقی‌ را تجربه می‌‌کند انسان با تجربه انسان و پی‌ بردن به توانائی او در گشودن راز‌ها و یافتن معنی‌‌های نو است که به مقصود خود در عالم میرسد و این کار نیز توسط خود انسان صورت می‌‌گیرد نه هیچ پدیده دیگر، عشق را باید در انسان جستجو کرد نه در آسمان