مولانا:کس با چو تو یار راز گوید یا قصه خویش بازگوید
❈۱❈
کس با چو تو یار راز گوید
یا قصه خویش بازگوید
عاقل کردست با تو کوتاه
لیکن عاشق دراز گوید
❈۲❈
از عشق تو در سجود افتد
سودای تو در نماز گوید
از ناز همه دروغ گویی
آنچ این دلم از نیاز گوید
❈۳❈
من همچو ایازم و تو محمود
بشنو سخنی کایاز گوید
پیش تو کسی حدیث من گفت
گفتی تو که او مجاز گوید
❈۴❈
چون زر سخنان من شنیدی
گفتی به طریق گاز گوید
کامنت ها