گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:دشمن خویشیم و یار آنک ما را می‌کشد غرق دریاییم و ما را موج دریا می‌کشد

❈۱❈
دشمن خویشیم و یار آنک ما را می‌کشد غرق دریاییم و ما را موج دریا می‌کشد
زان چنین خندان و خوش ما جان شیرین می‌دهیم کان ملک ما را به شهد و قند و حلوا می‌کشد
❈۲❈
خویش فربه می‌نماییم از پی قربان عید کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می‌کشد
آن بلیس بی‌تبش مهلت همی‌خواهد از او مهلتی دادش که او را بعد فردا می‌کشد
❈۳❈
همچو اسماعیل گردن پیش خنجر خوش بنه درمدزد از وی گلو گر می‌کشد تا می‌کشد
نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کشد
❈۴❈
کشتگان نعره زنان یا لیت قومی یعلمون خفیه صد جان می‌دهد دلدار و پیدا می‌کشد
از زمین کالبد برزن سری وانگه ببین کو تو را بر آسمان بر می‌کشد یا می‌کشد
❈۵❈
روح ریحی می‌ستاند راح روحی می‌دهد باز جان را می‌رهاند جغد غم را می‌کشد
آن گمان ترسا برد مؤمن ندارد آن گمان کو مسیح خویشتن را بر چلیپا می‌کشد
❈۶❈
هر یکی عاشق چو منصورند خود را می‌کشند غیر عاشق وانما که خویش عمدا می‌کشد
صد تقاضا می‌کند هر روز مردم را اجل عاشق حق خویشتن را بی‌تقاضا می‌کشد
❈۷❈
بس کنم یا خود بگویم سر مرگ عاشقان گر چه منکر خویش را از خشم و صفرا می‌کشد
شمس تبریزی برآمد بر افق چون آفتاب شمع‌های اختران را بی‌محابا می‌کشد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۷۲۸

تصاویر

کامنت ها

تماشاگه راز
2015-09-15T15:51:44
شرح بسیار زیبای این غزل از زبان دکتر سروش :پیوند به وبگاه بیرونی/
شهرام علی اسماعیلی
2012-11-20T23:10:42
خیر در این مصرع صنعت تضاد به کار رفته است و خفیه به معنای پنهان در مقابل واژه آخر بیت (قبل از ردیف) یعنی پیدا آمده است.
نورا محمدی
2012-11-16T16:51:47
در مصرع دوم بیت هفتم "خفته" درست نیست؟
امین کیخا
2013-05-12T12:46:05
مهلت عربی است ولی از فارسی درست شده زیرا مول یعنی درنگ ، و مولیدن یعنی فرصت دادن و تأخیر افکندن در گرشاسپنامه امده چند ان ممول یعنی درنگ نکن
کعبه
2019-08-03T13:54:22
یکی از ناب ترین و زیباترین غزلهای مولاناست که اولین باز از زبان شیوای دکتر سروش شنیدم و مجذوبش شدم مخصوصا این بیت فوق العاده :آن گمان ترسا برد مومن ندارد آن گمانکو مسیح خویشتن را بر چلیپا می کشد
سعید سلطانی
2017-11-28T22:08:46
جناب یغمای عزیز ، از لینکی که محبت کردید و مرقوم فرمودید ، تفسیر جناب سروش رو گوش کردم و استفاده بردم. خدا دکتر سروش رو حفظ کنه و به شما هم خیر بیکران عطا کنه ...
م دشتی
2018-05-13T16:39:37
با سلامدر مصراع اول " آن که " درست تر می نماید تا " آنک ".این گونه از نظر وزنی و مفهومی بیت ایراد دارد.
هادی رنجبران
2021-12-17T11:13:49.2871359
مولانا در سراسر این غزل، معشوق را «کُشنده» و عاشق را «کُشته» معرّفی می¬کند و سرِّ کُشته شدن عاشقان را بازگو می¬کند. این ابیات، هم از نظر معنی و هم از نظر شیوه بیان، زمینه را کاملا آماده می¬کند تا به استعارة «عشق به مثابه قتل» عینیّت بخشد. تکرار واژة «می¬کُشد» در سراسرِ غزل، نمود زبانیِ این مفهوم سازی است
شاهرخ najafishahrokh۹۲@gmail.com
2022-07-10T07:30:00.6633137
هشیاری بیدار شده در این موجود همچون دم گاو کشته  بر جان نفس می زند،   تا اینکه     مفیق گشته ، به صحت اولیه باز گردد.   این هشیاری بیدار گشته ، آگاهانه به کشتن و انداختن همانیدگی ها و هم هویت شدگی های خود می پردازد.     در جریان صیقل جانِ نفس خویشتن ، همراه جریان زندگی و خداییت شده به صافی نمودن خویش از اوصاف خود مشغول گشته و در چهره ظاهری دردها جز شهد شکر نمی بیند.   در نظر رفته.     نقش بگذاشته ، عریان شده سراسر جان شده.