گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:نام آن کس بر که مرده از جمالش زنده شد گریه‌های جمله عالم در وصالش خنده شد

❈۱❈
نام آن کس بر که مرده از جمالش زنده شد گریه‌های جمله عالم در وصالش خنده شد
یاد آن کس کن که چون خوبی او رویی نمود حسن‌های جمله عالم حسن او را بنده شد
❈۲❈
جمله آب زندگانی زیر تختش می‌رود هر کی خورد از آب جویش تا ابد پاینده شد
یک شبی خورشید پایه تخت او را بوسه داد لاجرم بر چرخ گردون تا ابد تابنده شد
❈۳❈
زندگی عاشقانش جمله در افکندگیست خاک طامع بهر این در زیر پا افکنده شد
آهوان را بوی مشک از طره‌اش بر ناف زد تا مشام شیر صید مرج‌ها غرنده شد
❈۴❈
بال و پر وهم عاشق ز آتش دل چون بسوخت همچو خورشید و قمر بی‌بال و پر پرنده شد
ای خنک جانی که لطف شمس تبریزی بیافت برگذشت از نه فلک بر لامکان باشنده شد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۷۳۷

تصاویر

کامنت ها

امین افشار
2016-12-24T20:39:56
بال و پرِّ وهم عاشق ز آتش دل چون بسوخت،همچو خورشید و قمر، بی‌بال و پر پرّنده شد
رضا
2012-07-21T01:13:04
باشنده که در بیت آخر آمده در فارسی قدیم به معنای ساکن و مقیم بوده و به تازگی در متون علوم انسانی به معنای موجود هم به کار میرود.
همایون
2018-02-08T00:57:07
لطف در هستی‌ می‌‌تواند تبدیل‌ها را موجب شود نه سختی و زور زیرا از راه درون کار می‌‌کند و آن دیگری از بیرون، و بیرون خود از درون می‌‌آید "وهم" یک حس درونی است که وقتی با عشق همراه شود به پرواز در می‌‌اید این نکته را در این غزل می‌‌توان شکار کرد، اینکه لطافت "وهم" چگونه کار می‌‌کند و یک انسان عشق آفرین چقدر ارزش و اهمیت دارد