گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آخر بشنید آن مه آه سحر ما را تا حشر دگر آمد امشب حشر ما را

❈۱❈
آخر بشنید آن مه آه سحر ما را تا حشر دگر آمد امشب حشر ما را
چون چرخ زند آن مه در سینه من گویم ای دور قمر بنگر دور قمر ما را
❈۲❈
کو رستم دستان تا دستان بنماییمش کو یوسف تا بیند خوبی و فر ما را
تو لقمه شیرین شو در خدمت قند او لقمه نتوان کردن کان شکر ما را
❈۳❈
ما را کرمش خواهد تا در بر خود گیرد زین روی دوا سازد هر لحظه گر ما را
چون بی‌نمکی نتوان خوردن جگر بریان می‌زن به نمک هر دم بریان جگر ما را
❈۴❈
بی پای طواف آریم بی‌سر به سجود آییم چون بی‌سر و پا کرد او این پا و سر ما را
بی پای طواف آریم گرد در آن شاهی کو مست الست آمد بشکست در ما را
❈۵❈
چون زر شد رنگ ما از سینه سیمینش صد گنج فدا بادا این سیم و زر ما را
در رنگ کجا آید در نقش کجا گنجد نوری که ملک سازد جسم بشر ما را
❈۶❈
تشبیه ندارد او وز لطف روا دارد زیرا که همی‌داند ضعف نظر ما را
فرمود که نور من ماننده مصباح است مشکات و زجاجه گفت سینه و بصر ما را
❈۷❈
خامش کن تا هر کس در گوش نیارد این خود کیست که دریابد او خیر و شر ما را

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۷۶

تصاویر

کامنت ها

nabavar
2018-03-18T15:44:33
بی پای طواف آریم بی‌سر به سجود آییمچون بی‌سر و پا کرد او این پا و سر ما را.گویا بی سر و پای اول اشاره به نابسامانی ست .بی سرو دستار
برگ بی برگی
2018-03-18T13:07:54
بی پای طواف آریم بی سر به سجود آییمچون بی سر و پا کرد او این پا و سر ما رابه به .حیف از این ابیات نورانی که از چشم اساتید فن برای نگارش حاشیه و تفسیر پنهان مانده است .
همایون
2023-08-17T16:11:19.1950748
این غزل کلیدی است برای پی بردن بیشتر به روند شکل گیری روحیه عرفانی و شاعری جلال دّین، محتوی غزل رجز خوانی عارفانه است بی آنکه شاعر در حقیقت عارف حق باشد بلکه عارف دینی است و تنها در دین  و ایمان مذهبی خود به مدارج بالا رسیده است  با آشنایی با شمس تبریز او به موقعیت خود پی میبرد و راه تازه ای بر او گشوده می‌شود