گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد چه بسی نعره مستان که ز گلزار برآمد

❈۱❈
چو سحرگاه ز گلشن مه عیار برآمد چه بسی نعره مستان که ز گلزار برآمد
ز رخ ماه خصالش ز لطیفی وصالش همه را بخت فزون شد همه را کار برآمد
❈۲❈
ز دو صد روضه رضوان ز دو صد چشمه حیوان دو هزاران گل خندان ز دل خار برآمد
غم چون دزد که در دل همه شب دارد منزل به کف شحنه وصلش به سر دار برآمد
❈۳❈
ز پس ظلم رسیده همه امید بریده مثل دولت تابان دل بیدار برآمد
تن و جان از پس پیری ز وصالش چه جوان شد همه را بعد کسادی چه خریدار برآمد
❈۴❈
چو صلاح دل و دین را همه دیدیت بگویید که چه خورشید عجایب که ز اسرار برآمد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۷۶۱

تصاویر

کامنت ها

سید میثم تمار
2018-04-10T08:57:37
با سلام خدمت شما عزیزان بیت ذیل فکر کنم بهتر باشه اینطور نوشته بشود. چو صلاح دل و دین را همه دیدید بگویید