گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد در مرگ برخورنده ابدا فرازگردد

❈۱❈
خضری که عمر ز آبت بکشد دراز گردد در مرگ برخورنده ابدا فرازگردد
چو نظر کنی به بالا سوی آسمان اعلا دو هزار در ز رحمت ز بهشت باز گردد
❈۲❈
چو فتاد سایه تو سوی مفسدان مجرم همه جرم‌های ایشان چله و نماز گردد
چو رکاب مصطفایی سوی عفو روی آرد دو هزار بولهب هم خوش و پرنیاز گردد
❈۳❈
چو دو دست همچو بحرت به کرم گهرفشان شد رخ چون زرم زر آرد که به گرد گاز گردد
کف تست کیمیایی لب بحر کبریایی چه عجب که نیم حبه ز کفت رکاز گردد
❈۴❈
دو هزار جان و دیده ز فزع عنان کشیده چو صلای وصل آید گه ترک تاز گردد
همه زهر دین و دنیا ز تو شهد و نوش آمد غم و درد سینه سوزان ز تو دلنواز گردد
❈۵❈
همه دامن تو گیرد دل و این قدر نداند که به گرد شیر آهو به صد احتراز گردد
در وصل چون ببستی و به لامکان نشستی ز کجا رسد گشایش چو دری فراز گردد
❈۶❈
خمش و سخن رها کن جز اله را تو لا کن به فنا چو ساز گیری همه کارساز گردد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۷۶۶

تصاویر

کامنت ها