گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند و نه زان مفلسکان که بز لاغر گیرند

❈۱❈
ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرند و نه زان مفلسکان که بز لاغر گیرند
ما از آن سوختگانیم که از لذت سوز آب حیوان بهلند و پی آذر گیرند
❈۲❈
چو مه از روزن هر خانه که اندرتابیم از ضیا شب صفتان جمله ره در گیرند
ناامیدان که فلک ساغر ایشان بشکست چو ببینند رخ ما طرب از سر گیرند
❈۳❈
آنک زین جرعه کشد جمله جهانش نکشد مگر او را به گلیم از بر ما برگیرند
هر کی او گرم شد این جا نشود غره کس اگرش سردمزاجان همه در زر گیرند
❈۴❈
در فروبند و بده باده که آن وقت رسید زردرویان تو را که می احمر گیرند
به یکی دست می خالص ایمان نوشند به یکی دست دگر پرچم کافر گیرند
❈۵❈
آب ماییم به هر جا که بگردد چرخی عود ماییم به هر سور که مجمر گیرند
پس این پرده ازرق صنمی مه روییست که ز نور رخش انجم همه زیور گیرند
❈۶❈
ز احتراقات و ز تربیع و نحوست برهند اگر او را سحری گوشه چادر گیرند
تو دورای و دودلی و دل صاف آن‌ها راست که دل خود بهلند و دل دلبر گیرند
❈۷❈
خمش ای عقل عطارد که در این مجلس عشق حلقه زهره بیانت همه تسخر گیرند

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۷۸۵

تصاویر

کامنت ها

مریم
2015-08-09T07:45:40
پرسشی درباره معانی این ترکیبات داشتم که اگر کسی اطلاعی داشت لطفا بیان کند:1-بز لاغر2-آب حیوان3- سردمزاجان4-حلقه زهره بیانت5-ز احتراقات و ز تربیع و نحوست
بابک
2015-08-09T14:51:29
خانم مریم گرامی،1-بز لاغر، یعنی مفلسکان (مفلسان مفلس، بیچاره بیچاره) که به بز لاغر قناعت کنند چون دسترسی به بز چاق ندارند.2-آب حیوان، آبی است اسطوره ای که زندگانی جاودان و ابدی بخشد، و در افسانه ها اسکندر پی آن رفت تا عمر جاودان یابد.در اینجا گوید که آنرا کنار زده و پی آتش سوزاننده و از بین برنده رود.3-سرد مزاجان، آنان که خشک و عبوس و نچسب و سرد مزاجند.4- حلقه زهره بیانت، اشاره است به عطارد در عربی یا تیر در فارسی (Mercury) در مصراع نخست، که در نجوم و رمالی (Astrology، ونه Astronomy) حاکم بر عقل و دانش است. زهره یا ناهید در فارسی (Venus) حاکم بر عشق و موسیقی و هنر است.در اینجا گوید که اگر عطارد(یا عقل) بخواهد ادای بیان زهره(عشق) را در آورد مورد تمسخر قرار می گیرد.5- احتراقات و تربیع و نحوست، هر سه اشاره به قوانین نجوم و رمالی است. -احتراقات زمانی است که یکی از اخترها چون عطارد، زهره، بهرام، زحل... در درجه ای از خورشید قرار گرفته و می سوزد یعنی ماهیت قدرتش یا کم شده و یا از بین می رود.-تربیع زمانی است که دو اختر، سه برج فلکی و یا 90 درجه با یکدیگر فاصله دارند و تبعات آن...-نحوست زمانیست که دو اختر چنان مقابل یکدیگر،یا یک اختر در برجی بخصوص، قرار گیرند که حاصل آن نحس باشد. مثل آنکه گوییم قمر در عقرب است، یعنی ماه در برج عقرب است که نحس باشد.-
مریم
2015-08-10T21:41:12
واقعا مممونم.لطف کردید
یحیی
2016-12-19T17:12:07
گویند که شیخ نجم الدین کبری در وقت شهادت، پرچم کافری را گرفته بود. پس از آنکه از پای در افتاد، کس نتوانست که آن کافر را از دستش خلاص سازد. عاقبت کاکل کافر را بریدند. (برگرفته از کتاب حبیب السیر)ابیات اول و دوم این غزل، به این ماجرا اشاره دارد.
س م ساعد ح
2019-12-14T22:30:24
آبا سامان (سامان داداش بزرگ) درود و تحیت بر شما.چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدامانیز هم به شعبده دستی برآوریم(پیر پارس)اما معنی :آب ماییم به هر جا که بگردد چرخیعود ماییم به هر سور که مجمر گیرندچنین است که مصرع اول کنایه از آن دارد که همچون آب که عاملچرخش هر چرخی (چرخ آسیاب آبی و غیرآن) است مانیز عامل هر کار و فعلی هستیم.مصرع دوم نیز اشاره ای مشابه دارد بدین قرار که طیب و تزئین هر مجلس شادمانی مائیم که همچون عود در آتشدان های مجالس می سوزیم و باعث شادی و سرور دیگر مجلسیان میشویم.(جان فدای شقیم)
س م ساعد ح
2019-12-14T22:35:16
آبا سامان (سامان داداش بزرگ) درود و تحیت بر شما.چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدامانیز هم به شعبده دستی برآوریم(پیر پارس)اما معنی :آب ماییم به هر جا که بگردد چرخیعود ماییم به هر سور که مجمر گیرندچنین است که مصرع اول کنایه از آن دارد که همچون آب که عاملچرخش هر چرخی (چرخ آسیاب آبی و غیرآن) است مانیز عامل هر کار و فعلی هستیم.مصرع دوم نیز اشاره ای مشابه دارد بدین قرار که طیب و تزئین هر مجلس شادمانی مائیم که همچون عود در آتشدان های مجالس می سوزیم و باعث شادی و سرور دیگر مجلسیان میشویم.(جان فدای عشقیم)تقدیم به شما از یک دوست کرد سنندجی عاشق فرهنگ و ادب پارسی
محمد
2019-09-17T10:22:14
پیوند به وبگاه بیرونی/
نادر..
2017-01-24T19:42:58
سپاس از لطف، توجه و فروتنی شما دوست عزیزم..این نوشته مربوط به سال 1371 است و ضمن مطالعه این غزل گرانسنگ مولانا و حواشی ارزشمند و زیبای دوستان به ناگاه به ذهنم رسید و تقدیم جمع دوستان شد ..امیدوارم قصور فراوان آنرا دوستان بر من ببخشایند ..
پریشان روزگار
2017-01-24T02:07:34
نادر گرامی سفر به خیر، برخی ابیات بر دلم نشست به گمانم اندکی ویراستن زیباترش میکند. ببخشایید
روفیا
2017-01-20T13:46:09
ما نه زان محتشمانیم که ساغر گیرندو نه زان مفلسکان که بز لاغر گیرندما از آن سوختگانیم که از لذت سوزآب حیوان بهلند و پی آذر گیرندیاد آتش نشانان از دست رفته گرامی باد...
نادر..
2017-01-20T16:52:33
ما از دیار ظلمت و تاراج رفته ایمما شاهزاده ایم و پیِ تاج رفته ایمهمچون عقاب، خسته ازاین خاکِ تیره گونتا آسمان عشق، به معراج رفته ایمبر پیرِ باغبان، به تملّق ثمر دهندمغرور، چو آزاده سرو و کاج رفته ایمزین دشتِ مِه گرفته ی در بندِ جهل و جورتا قلّه ی شرر، به احتیاج رفته ایمدوزخ، سکون و راکدیِ بحرِ زندگیستبهر نجات، بر سر امواج رفته ایمبا کاروان عشق، رها از ریا و زهدتا کعبه ی خلوص، رهِ حاج رفته ایمحلاج وش، شهید رهِ پاک زندگی،نادر بیا که عیسیِ بر خاج رفته ایم ..
سامان
2018-04-19T20:37:01
سلاماگر مفهوم این بیت رو بیان کنید ممنون میشمآب ماییم به هر جا که بگردد چرخیعود ماییم به هر سور که مجمر گیرند
امیرحسین شاهمیر
2022-11-16T10:24:09.5529965
نادر عزیز جمعه بهمن ماه سال ۱۳۹۵ ظاهرا ً حال بسیار خوشی دست داده بود که مرغ خیال شاه زاده وار از سر زمین ظلمت و تاراج و زین دشت مه گرفته در بند جهل و ظلم ، قیقاج به کوه عنقا سر کشید. تشبیها و واژ آرایی های بسیار زیبایی در شعر بالا موج می زند. باز هم بگو و بنویس که:کهنه دیروز از زیبا بود ، تازه هم امروز و هم فردا بود تازه امروز اگر بی معنی است     کهنه است و آنی است و فانی است 
نادر..
2022-11-18T02:43:04.9668345
درود و سپاس امیرحسین گرامی