گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:آن ماه کو ز خوبی بر جمله می‌دواند ای عاشقان شما را پیغام می‌رساند

❈۱❈
آن ماه کو ز خوبی بر جمله می‌دواند ای عاشقان شما را پیغام می‌رساند
سوی شما نبشت او بر روی بنده سطری خط خوان کیست این جا کاین سطر را بخواند
❈۲❈
نقشش ز زعفران است وین سطر سر جانست هر حرف آتشی نو در دل همی‌نشاند
کنجی و عشق و دلقی ما از کجا و خلقی لیک او گرفته حلقی ما را همی‌کشاند
❈۳❈
بی دست و پا چو گویی سوی وییم غلطان چوگان زلف ما را این سو همی‌دواند
چون این طرف دویدم چوگانش حمله آرد سوی خودم کشاند این سر بگو کی داند
❈۴❈
هر سو که هست مستم چوگان او پرستم در عین نیست هستم تا حکم خود براند
گر زانک تو ملولی با خفتگان بنه سر زیرا فسردگان را هم خواب وارهاند
❈۵❈
آن جا که شمس دینم پیدا شود به تبریز والله که در دو عالم نی درد و درد ماند

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۸۴۲

تصاویر

کامنت ها

همایون
2018-04-21T02:09:19
هر انسان مانند جمله‌ای است که هر بار می‌‌خوانی معنی‌ نویی می‌‌دهد هر انسان در هستی‌ نقشی‌ دارد که در شرایط گوناگون این نقش را به صورت دیگری بازی می‌‌کند که هستی‌ هرگز کاری تکراری نمی کند و یک کار را دو بار انجام نمی دهد زیرا آن چه که یکتا هست همیشه یکتا باقی‌ می‌‌ماند و هستی‌ محل حضور یک است حتی کار یک برگ را در جای خود هیچ چیز دیگری نمی تواند انجام دهد هر چیزی در جای خود یکتا و یگانه است و ناگزیر از اجرای نقشی‌ است که هستی‌ به او می‌‌دهد، این راه راز ورزی در هستی‌ است که هستی‌ پر از راز هاست و به دنبال خط خوانی است تا این راز‌ها را بخوند
سلام جو
2023-09-25T02:19:13.345224
خوشا به حال آن شه بازی که بی کلاهه. میبینه و میپره و شکار می کنه و بر می گرده پیش شاه.