مولانا:جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید جز نور بخش کردن خود از قمر چه آید
❈۱❈
جز لطف و جز حلاوت خود از شکر چه آید
جز نور بخش کردن خود از قمر چه آید
جز رنگهای دلکش از گلستان چه خیزد
جز برگ و جز شکوفه از شاخ تر چه آید
❈۲❈
جز طالع مبارک از مشتری چه یابی
جز نقدهای روشن از کان زر چه آید
آن آفتاب تابان مر لعل را چه بخشد
وز آب زندگانی اندر جگر چه آید
❈۳❈
از دیدن جمالی کو حسن آفریند
بالله یکی نظر کن کاندر نظر چه آید
ماییم و شور مستی مستی و بت پرستی
زین سان که ما شدستیم از ما دگر چه آید
❈۴❈
مستی و مستتر شو بیزیر و بیزبر شو
بی خویش و بیخبر شو خود از خبر چه آید
چیزی ز ماست باقی مردانه باش ساقی
درده می رواقی زین مختصر چه آید
❈۵❈
چون گل رویم بیرون با جامههای گلگون
مجنون شویم مجنون از خواب و خور چه آید
ای شه صلاح دین تو بیرون مشو ز صورت
بنما فرشتگان را تو کز بشر چه آید
کامنت ها