گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:به حرم به خود کشید و مرا آشنا ببرد یک یک برد شما را آنک مرا ببرد

❈۱❈
به حرم به خود کشید و مرا آشنا ببرد یک یک برد شما را آنک مرا ببرد
آن را که بود آهن آهن ربا کشید وان را که بود برگ کهی کهربا ببرد
❈۲❈
قانون لنگری به ثری گشت منجذب عیسی مهتری را جذب سما ببرد
هر حس معنوی را در غیب درکشید هر مس اسعدی را هم کیمیا ببرد
❈۳❈
از غارت فنا و اجل ایمنست و دور آن کس که رخت خویش سوی انبیا ببرد
آن چشم نیک را نرسد هیچ چشم بد کو شمع حسن را ز ملاء در خلاء ببرد
❈۴❈
ما از قضا به قاضی حاجت گریختیم کنچ از قضا رسید به طالب قضا ببرد
این‌ها گذشت ای خنک آن دل که ناگهش حسن و جمال آن مه نیکولقا ببرد

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۸۶۸

تصاویر

کامنت ها

همایون
2020-09-18T19:01:24
در بسیاری از غزل ها و گفته های جلال دین این نکته آشکار است که او از میان پیامبران نظر خاص و ویژه ای به عیسی پیامبر عشق داردعیسی به نوعی همان پیر مغان در آیین مهر استعشق و معشوق یکی است و عاشق هم در عشق با معشوق یکی میشوداین اتفاق در هنر و ورزش هم روی میدهدموسقی همان نوازنده و خواننده است و شنونده با آن یکی میشود زیرا موسیقی در وجود اوست
هانیه سلیمی
2018-06-29T15:21:01
در مصرع اول چنانچه در نسخه فروزانفر هم آمده "بحرم" به معنی دریا درست است. چنانچه هم در معنی هم وزن، بحرم درست مینماید؛ نه آنطور که در نسخه ی تاریخ ما آمده: به حرم.بحرم بخود کشید مرا و آشنا ببرد=دریا مرا به خود کشید و آشنا نیز به معنی شنا است.