گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند زانک بلندت کند تا بتواند فکند

❈۱❈
غره مشو گر ز چرخ کار تو گردد بلند زانک بلندت کند تا بتواند فکند
قطره آب منی کز حیوان می‌زهد لایق قربان نشد تا نشد آن گوسفند
❈۲❈
توده ذرات ریگ تا نشود کوه سخت کس نزند بر سرش بیهده زخم کلند
تا نشود گردنی گردن کس غل ندید تا نشود پا روان کس نشود پای بند
❈۳❈
پس سبقت رحمتی در غضبی شد پدید زهر بدان کس دهند کوست معود به قند
برگ که رست از زمین تا که درختی نشد آتش نفروزد او شعله نگردد بلند
❈۴❈
باش چو رز میوه دار زور و بلندی مجو از پی خرما بدانک خار ورا کس نکند
از پی میوه ضعیف رسته درختان زفت نقش درختان شگرف صورت میوه نژند
❈۵❈
دل مثل اولیاست استن جسم جهان جسم به دل قایمست بی‌خلل و بی‌گزند
قوت جسم پدید هست دل ناپدید تا به کی انکار غیب غیب نگر چند چند

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۸۹۶

تصاویر

کامنت ها

امین کیخا
2013-07-05T09:01:16
ارزو دارم یک اروس و داماد وقتی می خواهند خانه بخت بروند خون جانوران را نریزند و درختی بکارند بخدا که خداوند به گوشتها و خونها نگاه نمی کند و او پرهیز در دلها را می بیند .
امین کیخا
2013-07-05T09:09:02
پدید را برای شهادت و ناپدید را برای غیب اورده مولانا .
امین کیخا
2013-07-05T09:14:01
پیر مغان که ذکرش به خیر باد می فرمود که میوه ( می وا ) بوده است یعنی انچه با می خورند! چه کنیم ما هم گردن نهادیم به این هرمسیگری و تاویل !