گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند که سخت دست درازند بسته پات کنند

❈۱❈
نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند که سخت دست درازند بسته پات کنند
نگفتمت که بدان سوی دام در دامست چو درفتادی در دام کی رهات کنند
❈۲❈
نگفتمت به خرابات طرفه مستانند که عقل را هدف تیر ترهات کنند
چو تو سلیم دلی را چو لقمه بربایند به هر پیاده شهی را به طرح مات کنند
❈۳❈
بسی مثال خمیرت دراز و گرد کنند کهت کنند و دو صد بار کهربات کنند
تو مرد دل تنکی پیش آن جگرخواران اگر روی چو جگربند شوربات کنند
❈۴❈
تو اعتماد مکن بر کمال و دانش خویش که کوه قاف شوی زود در هوات کنند
هزار مرغ عجب از گل تو برسازند چو ز آب و گل گذری تا دگر چه‌هات کنند
❈۵❈
برون کشندت از این تن چنان که پنبه ز پوست مثال شخص خیالیت بی‌جهات کنند
چو در کشاکش احکام راضیت یابند ز رنج‌ها برهانند و مرتضات کنند
❈۶❈
خموش باش که این کودنان پست سخن حشیشی‌اند و همین لحظه ژاژخات کنند

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۹۱۲

تصاویر

کامنت ها

امین مبرهن
2015-01-06T03:53:14
دکتر سروش به نقل از استاد دیگری،هدف این شعر رو معین الدین پروانه میدونند،البته بعضی نکته های لطیف و ظریف دیگری هم در این شعر وجود داره که باز تشخیص رو سختتر میکنه.که آیا اصلا یک شخص خاص میتونه موضوع این شعر باشه یا نه.
ارش دولت ابادی
2014-12-11T15:41:23
غزلی است بسیار لطیف،گویی مولانا در خصوص معین الدین پروانه سروده است،که به دست مغولان به طرز فجیعی کشته شد.
مبین
2014-12-20T01:41:26
با سلام.در مورد نظر دوست عزیزم، اقای دولت آبادی باید عرض کنم که :این غزل در مورد رکن الدین ارسلان
مبین
2014-12-20T01:47:40
رکن الدین قلج ارسلان بوده است. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به مقاله " واکنش برخی شاعران و ادیبان در برابر مغولان" نوشته ذوالفقار اعلامی.
شهرام بنازاده
2016-10-18T14:55:27
خرابات- طرفه مستانسیاق شعر طوری نیست که آن را درباره قتل یا جنایت مغولان تعبیر کرد.کسی که مولوی و روح اشعار آن آشنا باشد نمیتوانند به سادگی بپذیرد این شعر مخاطبِ خاصِ مقتوا دارد.مولوی مغول را به اهل خرابات و طرفه مستان تشبیه کرده؟؟یا رها نشدن از دام ....که کمند عشق الهی است که رهایی ندارد...جگرخواران مولوی اینجا ، پیران راه و رندان و واصلانند نه مغولها...این دیدگاه را هم در کنار نظرات دیگر یک گوشه ذهنمان داشته باشیم بهتر نیست؟
سید علی
2012-02-07T09:25:26
ژاژ مترادف با ترهه و به معنی سخن یاوه و بیهوده است.
کارن تبری
2020-08-18T10:56:49
افلاکی در مناقب العارفین می نویسد: «...به چند روز «امرا دعوت کرده اتفاق نموده سلطان را به‌آن شهر طلب نمودند تا در دفع تاتار مشورتی کنند برخاست و به حضرت مولانا آمد تا استعانت خواسته برود، فرمود اگر نروی به باشد. چون اخبار دعوت متواتر شد ناچار عزیمت نمود. چون به آق‌شهر رسید در خلوتی درآورده زه کمان در گردنش کردند در آن حالت که وقتش تنگ شد و می‌تاسانیدند فریاد می‌کرد و مولانا مولانا می‌گفت» و مطابق‌ روایت او مولانا به اشراف استغاثه او را دریافت و این غزل را فرمودن گرفت: (و بنابراین دو غزل مذکور باید به سال 664 منظوم شده باشد.)نگفتمت مرو آنجا که آشنات منم‌ درین سرای فنا چشمه حیات منم‌و در پی غزل دیگر فرمود:نگفتمت مرو آنجا که مبتلات کنند به یک نظر هدف ناوک بلات کنند.»