مولانا:سپاس آن عدمی را که هست ما بربود ز عشق آن عدم آمد جهان جان به وجود
❈۱❈
سپاس آن عدمی را که هست ما بربود
ز عشق آن عدم آمد جهان جان به وجود
به هر کجا عدم آید وجود کم گردد
زهی عدم که چو آمد از او وجود فزود
❈۲❈
به سالها بربودم من از عدم هستی
عدم به یک نظر آن جمله را ز من بربود
رهد ز خویش و ز پیش و ز جان مرگ اندیش
رهد ز خوف و رجا و رهد ز باد و ز بود
❈۳❈
که وجود چو کاهست پیش باد عدم
کدام کوه که او را عدم چو که نربود
وجود چیست و عدم چیست کاه و که چه بود
شه ای عبارت از در برون ز بام فرود
کامنت ها