گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

مولانا:عشق را جان بی‌قرار بود یاد جان پیش عشق عار بود

❈۱❈
عشق را جان بی‌قرار بود یاد جان پیش عشق عار بود
سر و جان پیش او حقیر بود هر که را در سر این خمار بود
❈۲❈
همه بر قلب می‌زند عاشق اندر آن صف که کارزار بود
نکند جانب گریز نظر گر چه شمشیر صد هزار بود
❈۳❈
عشق خود مرغزار شیرانست کی سگی شیر مرغزار بود
عشق جان‌ها در آستین دارد در ره عشق جان نثار بود
❈۴❈
نام و ناموس و شرم و اندیشه پیش جاروبشان غبار بود
همه کس را شکار کرد بلا عاشقان را بلا شکار بود
❈۵❈
مر بلا را چنان به جان بخرند کان بلا نیز شرمسار بود
جان عشق است شه صلاح الدین کو ز اسرار کردگار بود

فایل صوتی دیوان شمس غزل شمارهٔ ۹۸۶

تصاویر

کامنت ها

همایون
2020-11-01T20:24:28
این غزل پرچم عاشقان است جهان بداند که عشق جلال دین، عشق متفاوتی است که اسرار آفریدگاری را در خود جای داده استجان عاشق در دوست منزل دارد و عاشق را هرگز اندیشه جان نیستعاشق همه جا به قلب می تازد و به حاشیه کار ندارد، هر جا مبارزه ای هست عاشق هم حضور دارداصلن بدون عاشق مبارزه معنی نمی دهد بلکه جار و جنجال و دعوی های زرگری استمیدان مبارزه را عاشق تعیین میکند جون جان عاشق بی قرار است و اگر هیچ مبارزه ای هم نباشد عاشق مبارزه تازه ای آغاز میکند
همایون
2018-04-27T03:27:29
این گونه است که دنیا روزی به تسخیر عاشقان در می‌‌آید هر چند که همیشه بوده است ولی به چشم همگان نمی آید تا همگان را به میدان در نیاورد و سگان را از مرغزار نراند