مولانا:از سوی دل لشکر جان آمدند لشکر پیدا و نهان آمدند
❈۱❈
از سوی دل لشکر جان آمدند
لشکر پیدا و نهان آمدند
جامه صبر من از آن چاک شد
کز ره جان جامه دران آمدند
❈۲❈
چادر افکنده عروسان روح
در طلب شاه جهان آمدند
بر مثل سیل خوش از لامکان
رقص کنان سوی مکان آمدند
❈۳❈
صورت دل صورتها را شکست
پردگیان ملک ستان آمدند
هر چه عیان بود نهان آمدند
هر چه نهان بود عیان آمدند
❈۴❈
هر چه نشان داشت نشانش نماند
هر چه نشان نیست نشان آمدند
کامنت ها