نادر نادرپور:امسال امسال ، در سکوت خزانی نغمه ی هیزم شکن به گوش نیامد
❈۱❈
امسال امسال ، در سکوت خزانی
نغمه ی هیزم شکن به گوش نیامد
سایه ی تاریک او به بیشه نیفتاد
جاده نلرزید زیر هر قدم او
❈۲❈
دست دعا خوان من به سوی بهار است
پایم در گل نشسته تا سر زانو
بر سرم انبوه ابرهای مهاجر
بر جگرم داغ روشنایی خورشید
❈۳❈
بر کمرم یادگار کهنه ی چاقو
در قفس سینه ی من است که هر شب
مرغی فریاد می کشد که تبر کو ؟
کامنت ها