گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:سر کرده در برف غبارآلود پیری آموخته از کبک ، رسم سر به زیری

❈۱❈
سر کرده در برف غبارآلود پیری آموخته از کبک ، رسم سر به زیری
با او چه خواهم گفت آن روز ؟ با او که خورشیدی جوان است
❈۲❈
با او که سر بر می کشد چون پیچک تر
از خاک خشک هستی من خاکی که زیر برگ پاییزی نهان است
❈۳❈
با او چه خواهم گفت آن روز ؟ آیا توانم تکیه بر بازوی او کرد ؟
آیا غم چشمش نخواهد خرمنم سوخت ؟ آیا نخواهد گفت با من
❈۴❈
بازوی تو هرگز به بازی من ای پیر تا طفل بودم ، تکیه کردن را نیاموخت ؟
با او چه خواهم گفت آن روز ؟ چشمم چو نتوانست خواندن نمه ی دوست
❈۵❈
آیا توانم خواست از او خواندنش را ؟ آیا نخواهد گفت : این کار از که خواهی ؟
از آن که یک شب هم ندیدی رنج قلم بر لوح کاغذ راندنش را ؟
❈۶❈
آیا چو بگشاید کتاب کهنه ی من بر نام من ، خطی نخواهد زد به نفرین ؟
در شعر من چون آرزوی مرگ بیند در دل نخواهد گفت : آمین ؟
❈۷❈
آیا نگاه من تواند خواست از او حرمت نهان موی برفین پدر را ؟
آیا نگاهش را تواند داد پاسخ چشمی که نتوانست دیدن دورتر را ؟
❈۸❈
با من چهخواهد گفت آن روز؟ چندان به چشمم خیره خواهد شد که تا شرم
با پنجه های گریه بفشارد گلویم
❈۹❈
بر گونه ام ، اشک روان خواهد شد آنگاه از تابش خورشید رویش ، برف مویم
او ، گرچه در آیینه ی پیشانی من نقشی تواند دید از بیزاری خویش
❈۱۰❈
من ، بی خجالت گریه خواهم کرد آن روز ؟ گرییدنی مستانه در هوشیاری خویش

فایل صوتی از آسمان تا رسیمان برف و خورشید

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها