گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی چهره بر آن میله های پنجره مالید

❈۱❈
ساعتی از نیمه شب گذشت و سیاهی چهره بر آن میله های پنجره مالید
باد شب از زیر طاق سبز درختان سینه کشان در رسید و غمزده نالید
❈۲❈
سایه ی کمرنگی از سپیدی مهتاب
روشنی افکند بر قیافه ی محبوس چین و شکن های چهره اش همه جان یافت
❈۳❈
چون رگه ی سنگ زیر پرتو فانوس
در پی هم ضربه های ساعت زندان زنجرگان را ز خواب ناز برانگیخت
❈۴❈
چشمه ی آوازشان ز حنجره جوشید نغمه ی آنها به بانگ باد درآمیخت
در دل زندان سرد ، وحشت و سرما
❈۵❈
چرخ زنان در سکوت و واهمه می گشت ظلمت شب با درنگ دوزخی خویش
همهمه می کشت و بین همهمه می گشت
❈۶❈
در دل دیوار نم کشیده ی زندان جانوران را هزار گونه صدا بود
وز بن سوراخ های گمشده ی سقف غلغله ای پخش در سکوت فضا بود
❈۷❈
رشته طنابی ز نور غمزده ی ماه
روزنه را می گشود و سر زده می تافت در بن سرداب می گرفت به میخی
❈۸❈
ماه ، بدیناسان کلاف واشده می بافت
چهره ی محبوس زیر پرتو مهتاب آبله گون و پریده رنگ و کسل بود
❈۹❈
عرصه ی پیشانی اش فشرده و کوتاه چین جبینش نشان عقده ی دل بود
در گره ی ابروان پهن و سیاهش
❈۱۰❈
راز نهانش نهفته بود و هویدا اشک فرو می چکیدش از بن مژگان
آه برون می دویدش از دل شیدا
❈۱۱❈
قطره ی اشکی چو خشک و یخ زده می شد بر رخش آهسته می گشود نواری
بر مس سیمای او که رنگ شفق داشت زنگ غم کنون فشانده بود غباری
❈۱۲❈
شانه ی یخ کرده و کرخ شده ی او
خم شده بود از فشار پنجه ی سرما از تن او رفته بود طاقت فریاد
❈۱۳❈
در دل او مانده بود حسرت گرما
همچو درختی که از نسیم بلرزد خسته و خاموش بود و در هیجان بود
❈۱۴❈
پیکر بیمار او ، نحیف و خمیده از پس پیراهنی دریده عیان بود
موی پریشان او ز شیطنت باد
❈۱۵❈
یک نفس آرامش و قرار نمی دید از وزش باد شب که قهقهه می زد
پیکر زارش به جز فشار نمی دید
❈۱۶❈
با همه اندیشه ها و با همه غم ها خواب به چشمان او چکید و فرورفت
ز هر جگر سوز یأس در دل او ماند مرغ سبک بال هوش از سر او رفت
❈۱۷❈
باد ، دگرباره ناله کرد و سرانجام
از تب و تاب اوفتاد و همهمه کم شد دیده ی محبوس ناگهان به هم آمد
❈۱۸❈
بی حرکت در کنار پنجره خم شد

فایل صوتی چشم ها و دست ها محبوس

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها