گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:تو ، ای چشم سیه !‌ با شعله ی خویش شبانگاهان ، دلم را روشنی بخش

❈۱❈
تو ، ای چشم سیه !‌ با شعله ی خویش شبانگاهان ، دلم را روشنی بخش
بسوزانم درین تاریکی مرگ ز چنگال گناهم ایمنی بخش
❈۲❈
خدا را ، آسمانا ! در فروبند
ز شیون های خاموشم مپرهیز به چاه اخترانم سرنگون ساز
❈۳❈
ز دار کهکشان هایم بیاویز
خدا را ، آسمانا ! پرده بفکن مرا از چشم اخترها نهان کن
❈۴❈
تنم در کوره ی خورشید بگداز مرا پاکیزه دل ، پاکیزه جان کن
خدا را ، ماهتابا !‌ چهره بفروز
❈۵❈
مرا درچشمه ی خود شستشو ده به اشک نامرادی آشنا ساز
ز اشک پارسایی آبرو ده
❈۶❈
بکوب ای دست مرگ ، ای پنجه ی مرگ به تندی بردرم ، تا درگشایم
تو مرغان قفس را پر گشودی من این مرغ قفس را پر گشایم
❈۷❈
به تندی حلقه بر در زن ، مگو کیست
که در زندان هستی چون منی هست به گوشم در دل شبهای خاموش
❈۸❈
صدای خنده ی اهریمنی هست
شبم تاریک شد تاریکتر شد نمی تابد ز روزن آفتابی
❈۹❈
نمی تابد درین بیغوله ی مرگ شبانگاهان ، فروغ ماهتابی
خدایانند و اخترها و شب ها
❈۱۰❈
گواه گریه های شامگاهم نمی دانند این بیگانه مردم
که در خود ، اشک ها دارد نگاهم
❈۱۱❈
مرا ، ای سوز تب ! در بستر خویش بسوزان ، شعله ور کن روشنی بخش
مرا زین لرزش گرم تب آلود خدا را ، لذتی اهریمنی بخش
❈۱۲❈
مرا ، ای دست خون آشام تقدیر
گریبان گیر و در ظلمت رها کن مرا بر یال استرها فروبند
❈۱۳❈
مرا از بال اخترها جدا کن
مرا در زیر دندانهای مریخ به نرمی خرد کن ، کم کم فرو ریز
❈۱۴❈
مرا در آسیای کهنه ی چرخ غباری ساز و در کام سبو ریز
بکوب ای دست مرگ امشب درم را
❈۱۵❈
که از من کس نمی گیرد سراغی شب تاریک من بی روشنی ماند
تو ، ای چشم سیه !‌ بر کن چراغی

فایل صوتی چشم ها و دست ها از درون شب

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها