گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:شب در رسید و ، وحشت آن چشم بی نگاه چون لرزه های مرگ ، تنم را فراگرفت

❈۱❈
شب در رسید و ، وحشت آن چشم بی نگاه چون لرزه های مرگ ، تنم را فراگرفت
در ژرفنای خاطر من ، جستجوکنان دستی فروخزید و مرا آشنا گرفت
❈۲❈
در پنجه های وحشی او ماندم از خروش
فریاد من ز وحشت او در گلو شکست چشم ستاره ای بدرخشید و ، نور ماه
❈۳❈
چون تیر در سیاهی چشمم فرو نشست
یک لحظه ، آسمان و درختان و ابرها در هم شدند و محو شدند و نهان شدند
❈۴❈
یک لحظه ، آن دو چشم گنهکار دوزخی از پشت پرده های سیاهی عیان شدند
چون پرده ای که رنگ بر آن می دود به خشم
❈۵❈
گیتی پر از غبار شد و تیرگی گرفت یک لحظه ، هر چه بود خموشی گزید و مرد
گفتی هراس مرگ بر او چیرگی گرفت
❈۶❈
تنها دو چشم سرخ ، دو چشمی که می گداخت نزدیک شد ، گداخته شد ، شعله برکشید
اول ، دونقظه بود که درتیرگی شکفت وانگه ، دو نور سرخ از آن هر دو سر کشید
❈۷❈
گفتی ز چشم مرگ ، زمان ، قطره قطره ریخت
در قطره های دمبدمش ، زندگی فسرد در نور آن دو چشم که لرزید و خیره ماند
❈۸❈
باز آن دو دست سرد ، گریبان من فشرد
در پنجه های وحشی او ماندم از خروش فریاد من ز وحشت او در گلو شکست
❈۹❈
چشم ستاره ای بدرخشید و ، نور ماه چون تیر ، در سیاهی چشمم فرو نشست
نالیدم از هراس و ، در آفاق بی فنا
❈۱۰❈
گم شد صدای زیر وبم ناله های من ظلمت فرا رسید و نسیم از نفس فتاد
بشکست در گلوی خموشی ، صدای من

فایل صوتی چشم ها و دست ها چشم ها و دست ها

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها