گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:گر از دیار خدایان آسمان بودم ز تنگنای شبم لحظه ای رهایی بود

❈۱❈
گر از دیار خدایان آسمان بودم ز تنگنای شبم لحظه ای رهایی بود
ملال تلخ سفر می نشاندم از می عشق اگر نگاه ترا با من آشنایی بود
❈۲❈
چه شام ها که سر آمد چه روزها که گذشت
بدین امید که از عشق بهره ای گیرم درین خیال خطا لحظه ها به غفلت رفت
❈۳❈
که بوسه ای ز لبی یا ز چهره ای گیرم
چه شام ها که دل افسرده از تباهی عمر به یاد عشق تو بگریختم ز صحبت خویش
❈۴❈
به یاد آن همه شبها که رفت و بازنگشت چراغ عشق برافروختم به خلوت خویش
چه شام ها که هماهنگ با نشستن روز
❈۵❈
نگاه دور ترا نیز آرزو کردم در آن غروب گوارا که رنگ مستی داشت
ز خویش رفتم و با خویش گفتگو کردم
❈۶❈
در آن دو اشک که بر دامنم چکید وگذشت نگاه کردم و دیدم غم گذشته ی خویش
به یک نظاره در آن قطره ها روان دیدم امید رفته و اندوه بازگشته ی خویش
❈۷❈
به یاد آن همه شب ها و روزها که گریخت
مرا به دفتر دل ، نقش یادگاری ماند امید گمشده چون کاروان رسید و گذشت
❈۸❈
ز کاروان گریزان او ، غباری ماند
چو روز شب که دو اسبان کاروان بودند تو نیز ، قافله سالار کاروان بودی
❈۹❈
چراغ عمر تو ، هر جا که هست ، روشن باد اگرچه عمر مرا ، شمع نیمه جان بودی
ستارگان همه دانند و آسمان ها نیز
❈۱۰❈
که هر چه بود ، مرا آرزوی فردا بود دریغ و درد ، کزین پیشتر ندانستم
کز آن سیاه شبم ، سرنوشت ، پیدا بود

فایل صوتی چشم ها و دست ها ملال تلخ

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها