گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نادر نادرپور:چون آخرین ستاره ی گمراه آسمان غلتیده ام به دامن بخت سیاه خویش

❈۱❈
چون آخرین ستاره ی گمراه آسمان غلتیده ام به دامن بخت سیاه خویش
از دیدگان کور شب افتاده ام چو اشک گم کرده ام درین شب تاریک ، راه خویش
❈۲❈
گاهی چو قطره ای که ز ابری فروچکد
لغزیده ام ز دیده ی بی آرزوی بخت گویی سرشک ماهم و می افتمش ز چشم
❈۳❈
چون مرغکان گمشده نالند بر درخت
تا آخرین پرنده ی شب دم فرو کشد بر می کشم به خواهش دل ، ناله های خویش
❈۴❈
من کیستم ؟ پرنده ی شب های بی امید سر داده در سکوت درختان ، صدای خویش
گاهی صدای ریزش دل های عاشقم
❈۵❈
وقتی که با خیال کسی گفتگو کنند وقتی که خنده های خوش از گوشه های لب
تک بوسه ها ی گمشده را آرزو کنند
❈۶❈
گاهی چو ناله ای که ز دردی خبر دهد پا می نهم به خلوت شب های آشنا
گویی لهیب گریه ی باران مغربم کاتش زنم به خرمن آفاق بی فنا
❈۷❈
گاهی سرشک حسرت اویم که بی دریغ
می ریزم از دو گوشه ی چشم سیاه او چون اشک شمع سوخته ، می افتمش به پای
❈۸❈
آزرده از ملامت تلخ نگاه او
چون آخرین ستاره ی گمراه آسمان غلتیده ام به دامن بخت سیاه خویش
❈۹❈
از دیدگان کور شب افتاده ام چو اشک گم کرده ام درین شب تاریک ، راه خویش

فایل صوتی چشم ها و دست ها گمراه

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها